آسیب‌شناسی قانون گریزی در رفتارهای اجتماعی شهروندان افغان

قانون گریزی
قانون گریزی

آسیب‌شناسی قانون گریزی در رفتارهای اجتماعی شهروندان افغان

سمیرا اسحاق- دانش آموخته جامعه‌شناسی

انسان‌ها  برای ارضای  نیازهای خود با دیگران روابط اجتماعی دارند و این روابط با وجود پیچیدگی دارای انتظام و قاعده مندی است . درهر جامعه انسان‌ها الگوهای رفتاری خود را از اجزای فرهنگ خود دریافت می دارند و مطابق آن  به  روابط  متقابل بین خود و واقعیات اجتماعی  مبادرت  می‌ورزند.  این الگوها همان هنجارهای اجتماعی می‌باشند و یکی از هنجارهای اجتماعی که  در  تعین و کنترل  رفتارهای  اجتماعی افراد و گروه ها نقش دارد،   قوانین هستند قوانین هنجارهای اند که ضمانت اجرایی دارند رعایت این هنجارها باعث استحکام و ثبات مناسبات، روابط اجتماعی و برقراری آرامش و امنیت در جامعه می شود.  عدم اجرای درست و کامل نظام حقوق رسمی و تعهدات نیز بخشی از آسیب های اجتماعی است که  می تواند  ارکان  سلامت روانی و اجتماعی جامعه را تهدید کند و موجب گسترش روحیه بی اعتمادی،  سرخوردگی  و یآس  در جامعه  شود.

جوامع بشری برای بدست آوردن ضروریات خود با همنوعان خود روابط متقابل داشته که با وجود  بغرنج  دارای سازماندهی وقاعده مندی نیز می‌باشد، این افراد نمونه‌های رفتاری خود را از پاره‌های فرهنگ خویش دریافت می‌نمایند و برحسب آن به روابط رویارو خود سبقت می جویند. قوانین یکی از الگوهای اجتماعی بوده که در انتظام بخشیدن رفتار اجتماعی افراد جامعه نقش تآثیر گذاری دارد، رعایت قوانین و تعهدات اجتماعی (قانون گرایی) در هر جامعه سبب تحکیم و ثبات در سنخیت و روابط اجتماعی می شود. عدم رعایت تعهدات رسمی و حقوقی پاره ای از آسیب‌های اجتماعی است که می‌تواند نا بسامانی و نا هنجاری را در اجتماع ایجاد کند.

 قانون گریزی مترادف با نظم گریزی است که عوارض آن قانع نبودن شخص به حقوق خود، تعرض به حقوق دیگران، عدم انجام تکاتیف، گریز از مسؤولیت و رسیدن به مقصود به هر طریق ممکن است. واقعیت‌های موجود در کشورهای پیشرفته صنعتی نشان دهنده این است که آحاد مردم این کشور ها نسبت به مردم کشورهای جهان سوم قانون‌گراتر هستند، آنچه مسلم است رعایت قوانین حاکم بر جامعه به هر شکل که باشد با توسعه و پیشرفت همبستگی ارتباط مستقیم دارد.

به موازات پیشرفت و تحول جوامع، اهمیت قانون در مقایسه با سایر هنجارهای دیگر در تنظیم رفتار اجتماعی به نحوه چشم گیری بیشتر می شود. زندگی اجتماعی انسان بوسیله هنجارها، قوانین و مقررات  اداره  می‌شود. اگر افراد جامعه  به هر دلیلی این قوانین و مقررات و هنجارهای اجتماعی که رفتار درست و نادرست افراد را تعریف می‌کند نادیده بگیرند یا به آن عمل نکنند، بنأ فعالیت افراد متوقف یا دچار هرج  و مرج  می‌گردد وآن گاه نظم  اجتماعی مختل می‌شود. افراد جامعه باهنجارهای اجتماعی که مبین نظم اجتماعی است همنوا نگردیده و مرتکب رفتارهای انحرافی و انواع قانون شکنی‌ها می شوند. در این میان اگر در جامعه تضاد طبقاتی وشیوع فقر در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وجود داشته  باشد  نادیده گرفتن ارزش ها، هنجارها و قوانین  از طرف افراد بیشتر می‌شود.

 فقر و قانون‌گریزی به  نوعی باهم مرتبط اند بطور مثال: جامعه‌ای که تأکید زیادی بر موفقیت مادی دارد و میزان دارایی را معیار موفقیت افراد می‌شناسد، ثروت به عنوان یک هدف فرهنگی و اجتماعی شناخته می‌شود و قالب مردم عملا می پذیرند که موفقیت قاطعانه با معیار ثروت و مادیات سنجیده می‌شود، چون تعداد اندکی از افراد جامعه به امکانات و اهداف مالی دسترسی وسیع تری دارند. در مقابل قشر کثیری از افراد جامعه دسترسی نا چیزی به شیوه‌های درآمد زا آنچنان که موافق ومطلوب معیارهای سنجش موفقیت باشند، دارند. این امر باعث می شود گروه  مردم (فقرا) هدف را مطلوب بدانند؛ اما بدلیل این‌که نمی‌توانند به آن هدف دسترسی داشته باشند دراین شرایط مردم فقیر به روش‌های مختلف سعی بر انطباق اجتماعی می‌نمایند. سعی این افراد در گزینش شیوه‌های انطباق هدف اجتماعی ممکن است به رفتارهای بدل شود که فقط برای خود شخص مورد قبول باشد نه جامعه.  حتا این افراد برای کسب درآمد و ثروت به رفتار های غیر قانونی روی می آورند.

گسترش فقر در جامعه توزیع نابرابر و امکانات  تولید ثروت را بدنبال دارد.  در چنین شرایطی افراد فقیر تمایل بیشتری به رفتارهای تخلف آمیز و غیر قانونی  دارند. این امر باعث تضعیف قانون و عادی جلوه دادن قانون گریزی می‌شود. بنابراین چنین می‌توان نتیجه گرفت که فقر و توزیع نا برابر امکانات و ابزار تولید و وجود تضاد طبقاتی در جامعه، قانون شکنی و قانون گریزی افراد را موجب می‌گردد. در جامعه افغانستان علاوه بر دیگر مسائل،  مسئله چالش برانگیز دانست با وجودی‌که  چندین سال از تصویب قانون اساسی کشور می گذرد، هنوز هم عدم تطبیق این قانون به گونه کامل در جامعه ما از بزرگترین چالش‌ها بوده طوری که قانون شکنی در کشور به فرهنگ مبدل گردیده است.

نقض قوانین فقط توسط افراد فقیر و عادی صورت نمی گیرد بل توسط افراد بلند پایه مقامات دولتی نیز صورت می‌گیرد. پس نمی‌توان ادعا کرد که عدم آگاهی مردم باعث نقض قانون می شود. افراد زیادی هستند که باوجود آگاهی  از قانون برای رسیدن به اهداف خود از راه‌ها و رفتارهای غیر قانونی استفاده می‌کنند. با این حال بخش بزرگ نابسامانی‌های کنونی جامعه ما ناشی از همین نقض قوانین و عدم حاکمیت آن می باشد. وقتی قوانین با همان کنترل اجتماعی رسمی  توسط افراد عادی و بلند پایه به هر دلیلی شکسته شود هرج ومرج و نابسامانی جامعه را فرا می‌گیرد و عدم پیگرد قانونی، کیفر و مجازات باعث تضعیف حاکمیت قانون در جامعه گردیده و بی توجهی افراد را نسبت به قوانین به بار می آورد. این گونه افراد همواره بی توجهی و بی مسئولیتی می‌کنند و بدتر از همه این‌که ما فقط ادای پایبندی به قانون را در می آوریم و تظاهر به با اصول بودن و قانون‌مند بودن می‌کنیم و هر گاه در کدام اداره دولتی شاهد رفتار بی قانونی باشیم هیچ عکس العمل نشان نداده و آن رفتار خیلی برای‌مان عادی جلوه می‌نماید.  خیلی ساده و راحت از کنار آن می‌گذریم. زمانی در جامعه آرامش و امنیت و توسعه  برقرار می‌شود که در جامعه قانون از حاکمیت برخوردار باشد. لازم است تا تمام افراد جامعه اعم از طبقه سرمایه دار و متوسط ، اعم از طبقه فقیر باید به قوانین پایبند باشند و در جهت حفظ آن تلاش بی پایان کنند و قانون گرایی را سرمایه اجتماعی کشور و جامعه خود بدانند و در راه انطباق و ترویج آن صادقانه و شجاعانه از هیچ راهی دریغ  نکنند.

نتیجه گیری

از مباحث بالا می‌توانیم این گونه استدلال کنیم که در هر جامعه‌ای انسان‌ها برای مرفوع ساختن نیاز ها و احتیاجات خود با همدیگر روابط متقابل دارند و الگوهای رفتاری خودرا از اجزای فرهنگ شان در یافت می کنند، این الگوها در حقیقت همان هنجارهای اجتماعی یعنی قوانین و تعهدات رسمی می باشد که جهت تنظیم رفتار و ثبات جامعه بوجود آمده اند. رعایت و تطبیق این قوانین یا هنجارهای اجتماعی  امنیت و آرامش، توسعه را در جامعه به بار می آورد؛ اما بدلیل رعایت نکردن این قوانین، قانون گریزی در جامعه کنونی ما ترویج یافته و هر نوع رفتار تخلف‌آمیز و غیر قانونی عادی جلوه می‌نمایند. این امر باعث بی بندبار شدن و نابسامان شدن جامعه گردیده است  و این مسئله خیلی چالش برانگیز است.

 امروز نه تنها افراد عادی بل افراد بلند پایه نیز قانون شکنی می کنند قانون شکنی به فرهنگ تبدیل گشته، فرهنگی که همه داریم خواسته یا ناخواسته از آن پیروی می کنیم. با این وجود ما زمانی می‌توانیم در جامعه خود امنیت و آرامش ، تحول و پیشرفت را داشته باشیم که اولا قوانین و حاکمیت قوانین قوی داشته باشیم و دوما همه ما اعم از طبقه سرمایه دار و اعم طبقه فقیر به قوانین پایبند باشیم قوانین را تطبیق دهیم و مطابق آن عمل کنیم تا از سر مایه اجتماعی بالای بر خوردار گردیم .

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews