جامعه‌شناسی دین و جای خالی آن در دانشگاه‌های افغانستان

جامعه‌شناسی دین و جای خالی آن
عبدالکبیر صالحی

جامعه‌شناسی دین و جای خالی آن در دانشگاه‌های افغانستان

عبدالکبیر صالحی

چیستی جامعه‌شناسی دین

دین را می‌توان با دو رویکرد ابژه و موضوع معرفت قرار داد. رویکرد نخست رویکردی معتقدانه، ارادت‌مندانه و شیدامآبانه است. علومی چون کلام، تفسیر، حدیث، فقه و عرفان که در مدارس دینی و دانشکده‌های شرعیات تدریس می‌شوند، تابع این رویکرد اند. باور مومنانه به قداست و حقانیت دین، پایه‌ی زیرین این رویکرد را تشکیل می‌دهد و کوچک‌ترین نقد و تردید نسبت به مسلمات دینی از مصادیق کفر و بی‌ایمانی قلمداد می‌شود.

رویکرد دیگری که در زمینه‌ی دین‌شناسی می‌تواند مورد کاربست قرار گیرد، رویکردی ناقدانه، محققانه و آسیب‌شناسانه است. در این رویکرد دین از تمام ویژگی‌ها و درون‌مایه‌های قداست‌آمیز خود خلع و خالی می‌شود و بسان یک پدیده‌ی عادی و عاری از هرگونه جایگاه و پایگاه قدسی و متعالی مورد سنجش و پژوهش قرار می‌گیرد.

دین‌پژوهان رویکرد اول را اصطلاحاً “درون‌دینی” و رویکرد دوم را “برون‌دینی” نامیده‌اند. رویکرد دوم رویکردی نسبتاً جدید و نوپدید است و پیشینه‌ی پیدایش و شکل‌گیری آن برمی‌گردد به تحولات فلسفی و معرفت‌شناختی در سده‌های پسین. با آن‌که از تکوین و تدوین زیرساخت‌های نظری و روش‌شناختی رویکرد “برون‌دینی” زمان زیادی نمی‌گذرد، پیشرفت‌های آن چشم‌گیر و قابل ملاحظه بوده و در این فرصت اندک ساحه‌ی نسبتأ گسترده‌ای را در مجامع آکادمیک دنیا تسخیر کرده و با بسیج‌سازی علومی چون فلسفه‌ی دین، تاریخ دین، روان‌شناسی دین، پدیدارشناسی دین، دین‌شناسی تطبیقی و غیره، دست‌آوردهای درازدامنی را در عرصه‌ی مطالعات دین‌پژوهی به ارمغان آورده است.

جامعه‌شناسی دین یکی از دانش‌هایی است که در زیر چتر رویکرد “برون‌دینی” بالیده و به بر رسیده است. این دانش رابطه‌ی دیالکتیک دین و جامعه و تأثیر متقابل آن‌دو بر یک‌دیگر را در کانون اهتمام خود قرار می‌دهد و در صدد بررسی و بازشناسی اثرگذاری‌های مثبت و منفی دین بر حیات اجتماعی بر‌می‌آید. نکته‌ی درخور توجه این است که “دین” در حیطه‌ی تأملات جامعه‌شناختی قداست خود را از دست می‌دهد و به مثابه‌ی یک پدیده‌ی اجتماعی برخوردار از اثرات نیک و بد، در ترازوی سنجش و ارزش‌یابی نهاده می‌شود. از این‌رو باید خاطرنشان کرد که رهیافت جامعه‌شناسی دین به آموزه‌ها و آیین‌های دینی، رهیافتی منتقدانه و آسیب‌شناسانه است و دین در حریم این دانش به هیچ‌روی مجال نمی‌یابد تا ردای تقدس به تن کند و به این بهانه از گزند نقد و آسیب‌شناسی در امان بماند.

پرسش‌های الهیاتی در قلمرو دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های جامعه‌شناسی دین نمی‌گنجند و مسایلی از قبیل مبدأ، معاد و نبوت به‌خودی خود برای پژوهش‌گران این رشته جذابیت ندارند. آن‌چه تلاش و توجه جامعه‌شناسان دین را به‌خود معطوف می‌کند فهم و تبیین این مسایل است: نقطه‌ی تلاقی دین و حیات اجتماعی کجاست؟ دین در حوزه‌ی عمومی (public sphere) چه کارکردی دارد؟ حضور دین‌ در عرصه‌ی عمومی چه نتایجی را به‌بار می‌آورد؟ جهان‌بینی، هویت و رفتار یک جامعه تا چه پیمانه از باورهای دینی آن متأثر می‌باشد؟ واگرایی و یا هم‌گرایی اقشار و گروه‌های ساکن یک جامعه تا چه میزان از آموزه‌ها و انگیزه‌های دینی نشأت می‌گیرد؟ چه عواملی بستر شکل‌گیری فرقه‌ها و نحله‌های مختلف دینی در یک جامعه را فراهم می‌آورد؟ تغییر شکل آیین‌ها و مناسک جمعی دین ناشی از چه عواملی می‌باشد؟ با چه سازوکاری می‌توان از پیامدها و ره‌‌آوردهای ناخوشایند دین در حیات اجتماعی جلوگیری کرد؟

بر بنیاد نکته‌ی پیش‌گفته، قلم‌رو جامعه‌شناسی دین گستره‌ی فراخی را در برمی‌گیرد و این دانش، مسایل مختلفی را مورد مداقه و مطالعه قرار می‌دهد. عناوین ذیل برخی از سرفصل‌های مهم جامعه‌شناسی دین را تشکیل می‌دهند: خاستگاه دین، دین و قدرت، دین و خشونت، دین و رفتار سیاسی، دین و عرفی‌شدن، دین و سپهر عمومی، دین و هویت ملی، دین و نابرابری اجتماعی و اقتصادی، دین و تبعیض جنسیت‌بنیاد و دین و بهداشت عمومی.

پیشینه‌ی پیدایش و شکل‌گیری جامعه‌شناسی دین

جامعه‌شناسی دین از دل تأملات فلسفی و تحولات فکری عصر خرد و دوره‌ی روشن‌گری سربرآورده است. در فاصله‌ی سالیان قرن هفدهم تا نوزدهم میلادی دگردیسی‌های عمیقی در ساحت فکر و فلسفه‌ی غربی پدیدار شد. این دگردیسی‌ها پارادایم‌های حاکم بر هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی را از ریشه دگرگون کرد و بنیادهای دین‌شناسی سنتی را به لرزه درآورد. تا پیش از این دوره عنان مرجعیت علمی، اخلاقی و سیاسی در قبضه‌ی انحصاری کلیسا قرار داشت و دین به‌عنوان سرچشمه‌ی معرفت راستین، معیار سنجش حقیقت و فضیلت و منبع خیر و خوبی و فلاح و رستگاری شناخته می‌شد. هیچ‌کس را زهره و یارای آن نبود تا حجیت و حقانیت آموزه‌ها و گزاره‌های دینی را به پرسش بگیرد و نقد و نقضی به‌سوی آن‌ها حواله کند. اگر هم کسی جرئت به خرج می‌داد و سودای نقد معارف و مناسک دینی را در سر می‌پروراند، متولیان دین پاسخ وی را با زور سرنیزه می‌دادند و تیغ و دشنه و شمشیر به جگر وی فرو می‌کردند.

تحولات فکری عصر خرد به بشر جرئت و جسارت بخشید تا با تمسک به علم و فلسفه در برابر الهیات قرون‌وسطایی قد علم کند و دین را مملو از کاستی‌ها و ناراستی‌های معرفتی بخواند و به‌خاطر خرافه‌گستری‌ها و رذالت‌پروری‌هایش مورد شماتت قرار دهد. شماتت‌هایی که در این دوره به‌سوی دین حواله ‌شد هم از لحاظ گستردگی و هم از لحاظ پشتوانه‌های استدلالی، بی‌پیشینه بود.

پیش‌قراولان عصر خرد و روشن‌گری دین را “ایدئولوژی فریب‌کارانه‌ی روزگار تاریکی” می‌خواندند و تأکید می‌ورزیدند که “راه رهایی و رستگاری از گذرگاه دین عبور نمی‌کند و آموزه‌های دینی بسی بیش از آن‌که خیر و خوبی به ارمغان بیاورند، شرارت می‌آفرینند و زندگی بشر را آکنده از محنت و مرارت می‌سازند”.

میراث فکری برجای‌مانده از پیش‌آهنگان عصر خرد به‌مثابه‌ی سنگ‌بنای دانش “جامعه‌شناسی دین” عمل کرد. در روشنایی این میراث، خوانش انتقادی و آسیب‌شناسانه‌ی آموزه‌های دینی تئوریزه شد و بستری فراهم آمد تا دین یکی از سرفصل‌های مهم مطالعات جامعه‌شناسانه‌ی سده‌ی نوزدهمی را تشکیل دهد.

هربرت اسپنسر، کارل مارکس، امیل دورکیم، ماکس مولر و ماکس وبر از نخستین متفکرانی بودند که با تمسک به میراث فکری عصر خرد، دین را ابژه‌ی تأملات جامعه‌شناختی خود قرار دادند و راه را هموار کردند تا در نیمه‌ی نخست سده‌ی بیستم حدود و ثغور دانشی جدید و مستقل به‌نام “جامعه‌شناسی دین” ترسیم شود و سیر تکاملی خود را آغاز کند.

جامعه‌شناسی دین در جهان اسلام

جامعه‌شناسی دین به‌زودی از اروپا که زادبوم اصلی آن بود پا فراتر نهاد و راه خود را به‌سوی مجامع آکادمیک جهان اسلام باز کرد. ترکیه از نخستین کشورهایی بود که ورود این دانش را خوش‌آمد و خیرمقدم گفت و برای ترویج و گسترش آن زمینه‌سازی کرد. در فاصله‌ی سالیان 1920 تا اواخر 1940، ده‌ها مقاله و چندین کتاب مرتبط به “جامعه‌شناسی دین” به زبان ترکی ترجمه و تألیف شد. این آثار ادبیات غنی‌ای را در این حوزه پدید آورد و بستری فراهم کرد تا در سال 1949 گرایش تحصیلی “جامعه‌شناسی دین” در قالب دانشکده‌ی الهیات/شرعیات دانشگاه آنکارا تأسیس شود و مطالعات اسلام‌شناسانه در آن کشور را رمق و رونق تازه‌ای ببخشد.

اقبال فزاینده به دانش “جامعه‌شناسی دین” به ترکیه منحصر نماند و دیگر کشورهای اسلامی از جمله تونس و مراکش نیز به این موکب مبارک پیوستند و از ظرفیت‌های این دانش برای نهادینه‌سازی اسلام‌شناسی انتقادی بهره بردند. مجامع آکادمیک ایران نیز از دهه‌ی 1370 شمسی بدین‌سو به این دانش روی آوردند و در راستای ترویج و گسترش آن پژوهش‌های ارشمند و درازدامنی انجام دادند و آثار فراوانی را ترجمه و تألیف کردند. لُب سخن این‌که امروزه اهمیت دانش “جامعه‌شناسی دین” بر هیچ‌کسی پوشیده نمانده و حتا کشوری گرویده به اسلام واپس‌گرایانه‌ی سلفی مثل عربستان نیز راه را برای ورود این دانش به نهادهای دانشگاهی‌اش گشوده است.

جامعه‌شناسی دین در افغانستان

افغانستان از معدود کشورهایی است که دانش “جامعه‌شناسی دین” تا کنون مجال و مجوز ورود به نهادهای دانشگاهی آن را نیافته است. این امر از علل و عوامل چندگانه‌ای نشأت می‌گیرد. در این میان، مهم‌ترین عاملی که تا کنون از رویش و بالندگی این دانش در نهادهای آکادمیک ما جلوگیری کرده، هزینه‌ی سنگین و خطر سهم‌گینی است که از ناحیه‌ی “رویکرد انتقادی به اسلام” متوجه متفکران و دانشگاهیان می‌شود. ناگفته پیدا است که تیغ بران افراط‌گرایی دینی در نهادهای علمی ما حضوری ملموس و هیبت‌ناک دارد و در برابر موضع‌گیری‌های ناقدانه نسبت به معارف و مناسک دینی با خشن‌ترین شیوه‌ی ممکن واکنش نشان می‌دهد و این امر سبب می‌شود که دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی دین که خصلتی منتقدانه و تابوشکنانه دارند، مهجور بمانند و مجال ظهور و حضور نیابند.

از این‌رو شورش در برابر ارعاب و ارهاب اسلامی نخستین پیش‌شرط نهادینه‌شدن “اسلام‌شناسی انتقادی” در دانشگاه‌های افغانستان می‌باشد. قرن‌های متمادی است که “اسلام‌شناسی” در جغرافیای ما صحنه‌ی یکه‌تازی رویکرد معتقدانه و شیدامآبانه‌ی “درون‌دینی” است. رویکردی که با تمسک به شعار عوامانه‌ی “اسلام به ذات خود ندارد عیبی”، دامن دین را از هرگونه کاستی و ناراستی مبرا می‌داند و سنجش ناقدانه‌ی معارف و مناسک دینی را مصداق کفرورزی می‌خواند و به این بهانه ریختن خون ناقدان را مباح و مجاز اعلام می‌کند.

این فضا باید بشکند و “اسلام‌شناسی” بایستی از چنگ یکه‌تازی‌ها و انحصارگرایی‌های رویکرد “درون‌دینی” رهایی یابد. رویکرد “برون‌دینی” نیز باید در مجامع آکادمیک ما مجال و مجوز فعالیت پیدا و نقش خود را را در راستای بررسی و بازشناسی کارنامه‌ی اسلام ادا کند. اسلام باید از حریم امن “قدسی‌انگاری” بیرون آید و از سوی دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی دین، روان‌شناسی دین، فلسفه‌ی دین، پدیدارشناسی دین و … مورد مُداقه و محاکمه قرار گیرد. این دین بیش از این نمی‌تواند در پس حصار “قداست” پنهان شود و از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند. نمی‌تواند به بهانه‌‌ی این‌که “خودش ذاتاً عیبی ندارد و هر عیب که هست در مسلمانی پیروان‌اش است”، از پاسخ‌گویی طفره رود. باید پاسخ بگوید که چرا این‌همه پیرو پر از عیب و نقص را در دامان خود پرورده است؟ چرا متون بنیادین آن مُستعد قرائت‌‌های افراط‌گرایانه و خشونت‌آمیز می‌باشند؟ چرا آموزه‌های آن استعداد آن را دارند تا تروریستان طالبانی و داعشی به آن‌ها دست بیاویزند و به‌نام دین، در صحن مسجد، صنف دانشگاه، محوطه‌ی آموزشگاه، اتاق زایشگاه، تالار عروسی، کلینیک و شفاخانه و کوچه و خیابان، خون خلق بی‌گناه را بریزند؟ چرا پیروان آن این‌همه شرارت می‌آفرینند. تخم نفرت می‌کارند. مکتب آتش می‌زنند. خون می‌ریزند. خشونت‌ می‌ورزند. نسبت به زنان تبعیض روا می‌دارند. دست به تخریب معابر عمومی‌ می‌زنند و تمام این اعمال زشت و پلشت خود را با تمسک به آیات قرآنی و احادیث نبوی توجیه می‌کنند؟ اسلام باید پاسخ بگوید که چرا توجیه این رفتارهای زشت و پلشت در پرتو آموزه‌های آن میسور و میسر است؟ چرا کسی که دست به چون‌این اعمالی می‌زند. یقین کامل دارد که اگر کشته شود به درجه‌ی شهادت نایل می‌آید و در بهشت از کاخی زیبا و هفتاد و دو حور دل‌ربا برخوردار می‌شود؟

پاسخ‌گویی به‌تمام این پرسش‌ها و دیگر پرسش‌های مشابه مستلزم این است که نقد “برون‌دینی” اسلام در دانشگاه‌های افغانستان نهادینه شود و به علومی چون “جامعه‌شناسی دین” اجازه داده شود تا وارد مجامع آکادمیک ما شوند و اسلام را در ترازوی سنجش بگذارند و کارکردها و پیامدهای مثبت و منفی آن‌را مورد بررسی و بازشناسی قرار دهند و فضایل، رذایل، نیکی‌ها و بدی‌های ناشی از معارف و مناسک شرعی را عیان و نمایان سازند.

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews