روی، قسمت فریبنده‌!

روی، قسمت فریبنده‌!
ذبیح الله سیفی

روی «روی» حرف زدن و درنگ کردن، کار و دل‌مشغولی تازه‌یی نیست و تنها ماجراهای امروزی را به دنبال نداشته است. دیرینگی آن به آفرینش آدمی پیوند می‌خورد و زندگی نخستین انسان‌ها را نیز به جود جلب کرده بود. داستان قتل «هابیل» توسط برادرش «قابیل» ارتباط تنگاتنگی با روی فریبنده‌ای «اقلیما» داشت. گذر زمان و واقعیت‌های روز هرکس را در فهم این حادثه‌ی غم‌انگیز یاری رسانده است. نگرش عمیق و دقیق بر فضای حاکم ما را کمک می‌کند که بر موجودیت این پدیده‌ای فریبنده پی‌برده، حضورش را در تمام عرصه‌های زندگی محسوس و ملموس دانسته، سوگوارانه برایند ناخوش‌آیند این ماجرا را پذیرفته و با حضور دیده و دل به نظاره بنشینیم. بستر این فضای «روی‌پذیر» در همه زمان‌ها و مکان‌ها یکسان نبوده و حکایت از دیگردیسی دارد و در عصر حاضر هم بستر این فضا در همه‌جا این‌گونه هم‌وار نبوده که در این سرزمین هم‌وار است. انصافاً هم، روی باید فریبندگی خودش را داشته باشد تا بر دل‌ها نفوذ کند. حضرت سعدی هم با فریبندگی «روی» آشنا بوده:
گل نسبتی ندارد با روی دلفریب‌ات
تو در میان گل‌ها؛ چون گل میان خاری!
این پدیده‌ای فریبنده بر همه‌جا سایه افکنده است. از ساحه‌ی کاری یک مهندس گرفته، تا روان درمان‌گر و عاشق همه در این ماجرا به نحوی از انحا برای لحظه‌یی یا برای همیشه گیر کرده‌اند. «رو/روی به آفتاب»، «روی میز»، «روی‌گیری»، «روی معشوق»، «روی‌خوانی» «روی‌نویسی»… دل‌ربایی و دل‌فریبی روی را به تصویر می‌کشد. یکی از موارد تاثیرپذیر از فریبندگی «روی» همین مکاتب و دانشگاه‌های کشور و درگیری‌های آموزگاران با این پدیده‌ی فریبنده است. «روی‌خوانی»، «روی‌نویسی»… موضوعات حاکم بر فضای مکاتب و دانشگاه‌هاست که کیفیت را به یک معمای غیرقابل گره‌گشایی بدل ساخته است.
از صورت به سیرت رسیدن، کاری پرفضیلتی‌ست؛ اما فریب روی را خوردن، با روی زندگی کردن و در روی حل شدن را نمی‌دانم با کدام واژه‌ها توصیف و تبیین کنم. روزگار دور و درازی‌ست که روی‌خوانی و روی‌نویسی بر سرنوشت دانش‌آموزان مکاتب و دانش‌جویان دانشگاه‌ها رخنه نموده و خلاقیت و نوآوری را شبیه هیولا در کام‌اش فرو برده است. این موارد شاید در همه صنف‌ها، دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها صدق نکند؛ مگر برایندش نوید از صدق این مسأله دارد و در رشته‌ای که من دانش‌جوستم، تا این دم، حال به همین منوال بوده است. به استثنای بعضی آموزگاران و عزیزانی که نمی‌شود ایشان را نادیده گرفت.
سیرت انسان‌ها دیرتر نفوذ کرده و جنبه‌ی کاربردی دارد؛ درحالی‌که صورت انسان‌ها جنبه‌ی دیداری/کششی داشته و نخستین ابزار برای فریبندگی‌ست. گذر زمان می‌تواند سیرت را به‌جای صورت بنشاند؛ مگر این گذر زمان در ساحاتی تندتر و در ساحاتی کندتر عمل می‌کند. درنگ بر معنا و محتوای داده‌ها هم زمان‌گیر و طولانی‌ست. برای این‌که به ژرفا نفوذ نماییم ضرور است که از لایه‌های لفظ بگذریم؛ دقیقاً شبیه گذشتن از صورت به سیرت. انصافاً مولانا هم صورت زیبا را پدیده‌ی ناکارآمد و معنا/سیرت را پدیده‌ی قابل پذیرش توصیف کرده است.
صورت زیبا نمی‌آید به کار
حرفی از معنی اگر داری بیار
جالبیت سخن این‌جاست: کسانی‌که مولاناشناسی تدریس می‌کند بیشترینه ایشان درگیر روی‌خوانی‌اند. با این کارشان روح مولانا خوش نشده؛ بلکه خفه هم می‌شود.
تمایل و رفاقت بی‌آلایش آموزگاران مکاتب و دانشگاه‌های کشور به روی‌خوانی و ترویج نوت‌برداری از یک‌سو و فعال نبودن دانش‌جویان از سوی دیگر سبب شده است که «روی» بر همان حالت فریبندگی‌اش باقی بماند. فکرکردن زمانی اتفاق می‌افتد که درنگ و نگرش عمیق روی پدیده‌ها راه برود و این درنگ همان سپری شدن زمان است؛ پس برای فکرکردن زمان لازم است. روی‌خوانی و روی‌نویسی اولین کاری که انجام می‌دهد این است که فرصت‌ها را می‌سوزاند و فرایند فکرکردن را به تاخیر می‌اندازد. بیایید به روی‌خوانی نه گفته، اوقات شریف‌مان را در اختیار مطالعات غیرتکراری گذاشته و برای فکرکردن وقت داشته باشیم.

با مهر و درود!

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews