فرهاد مجیدی
درست زمانی که افغانستان در بدترین وضعیت اجتماعی و سیاسی از چشم جهانیان افتاده بود، سازمان ملل متحد در سال 2000 متغیرهای نشاط، امید به آینده، خشنودی و رضایتمندی جامعه را جزو اساسات توسعه یافتگی کشورها مطرح نمود.
بدون هیچ تردیدی رابطهای بین نشاط اجتماعی و توسعه یافتگی وجود دارد که ما را در صدد کشف آن میکند. برای کشوری همچون افغانستان شاید شبیه یک معجزه بود که از دوران سیاه طالبان که رژیمی سرکوبگر و خشن محسوب میشد، عبور کند، حال آنکه این معجزه تحقق یافت و با رفتن طالبان امید به زندگی در جامعه افزایش پیدا کرد. با این همه ضعف در حکومتداری و پایین بودن سطح آگاهی جامعه این امید را تقویت نکرد و بار دیگر زخم جنگ و خشونت باز شد و تا اکنون فضای کشور را دستخوش غم و اندوه کرده است.
در چنین شرایطی به سختی میتوان آیندهنگر بود با توجه به سیل عظیم مهاجرتها در سالهای اخیر به خوبی درک میشود نسل جدید افغانستان به دنبال راهی برای رسیدن به نشاط و خوشبختی است. واژههایی که شاید روی خوش را در افغانستان ندیده اند و هر از گاهی تبدیل به ماتم عمومی شده اند.
با این همه هنوز نسلی امیدوار به صلح و آیندهای بدون جنگ در افغانستان وجود دارد که نشاط اجتماعی را در بستر جنگ جستوجو میکند و از پای نیستاده است و با هر مناسبت محلی، ملی و بینالملی سعی میکند برای خود دلخوشی به ارمغان بیاورد و آن را نشانهای برای افزایش نشاط جمعی قلمداد کند.
مناسبتهای ریشه دوانده در فرهنگ جمعی میتواند کمک کند تا شهروندان در غالب آن تجدید فراش کنند و به خود و دیگران نشاط عرضه کنند. جشن نوروز، عیدهای مذهبی و فرهنگی خود میتواند این زمینه را فراهم کند و حکومت با تقویت نظام مردم سالاری، ایجاد اشتغال، مبارزه با فساد، ارایه خدمات رفاهی، احداث مراکز تفریحی و … میتواند فاصله جامعه را با نشاط جمعی کم کند.
امیل دورکیم؛ جامعهشناس معروف که نظریههای بسیاری در باب همبستگی اجتماعی دارد، در تبیین شادی و نشاط اجتماعی به جشنهای دستهجمعی توجه میکند. جشنهای جمعی بر خلاف مناسک دینی که از تقدس برخوردارند، آسانتر با شرایط، مقتضیات و نیازهای زندگی بشری سازگار میشوند. این گونه جشنها ضمن اینکه به کنش جمعی میانجامد، شادابی، کاهش تنشهای عاطفی، رفع مشکلات و تنشهای بین افراد و کاهش درگیریهای اجتماعی را به همراه دارد.
پر بی راهه نیست که جشن ولنتاین و یا جشن عشاق که در این سالها با وجود حساسیتهایی که برای برگزاری آن در بین جوانان وجود دارد به امری فراگیر رفته رفته تبدیل میشود و جوانان احساس شان را در این روز بیان میکنند که بدون شک هر بهانهای برای شادی و نشاط در جامعهای چون افغانستان میتواند مفید و موثر باشد.
به گواه آنچه در بالا ذکر گردید و آنچه تلاشهای صلح در این اواخر خوانده میشود؛ امید آن میرود که با آمدن صلح نشاط اجتماعی در کشور تقویت گردد و حکومت و شهروندان فضای کافی برای پرداختن به این امر پیدا کنند، مسالهای که میتواند توسعه یافتگی را در افغانستان تسریع بخشد و نسلهای آینده را باورمند به جامعهای که در آن زندگی میکنند.