این یادداشت درنگیاست بر نظریه چگونگی «شکلگیری رویا» کتاب «روانشناسی خواب» زیگموند فروید. کوشیدهام تا در ضمن توضیح مختصر این نظریه، و در باب تأیید آن، به تجربه شخصی بپردازم و ارتباط رویا با آرزوهای سرکوبشده را سادهتر بیان کنم و هم، نظر خویش را در آن دخیل سازم.
ما آرزوهایی داریم که تا هنوز برآورده نشدهاند، آرزوهایی داریم که خودمان را در مقابلاش کوچک میپنداریم، آرزوهایی نیز داریم که هرگز به روی خود نمیآوریم. از طرفی هم، ما معمولاً در بیداری با مصروفیتهایی دچاریم، که نمیتوانیم همواره به این آرزوها و خیالها فکر کنیم. در حالیکه باید این خواستهها ارضا شوند. خواب، برای ما این فرصت را مساعد میسازد تا آن خواستهها را مرور نماییم و…
رؤیا، بیشتر تحقق آرزوی سرکوبشدهی موقع بیداریاست در خواب. «خودِ رویاساز» ما با کمکگرفتن از خودآگاه و ناخودآگاه ما بهگونه خودکار، با درنظرگرفتن اتفاقاتی که قبلاً افتاده و حالا شاید حتا بهیاد نداریم «چون در ناخودآگاه هیچ چیز منهدم و از کارافتاده و فراموش نمیشود» مثل ساختن یک فیلم یا یک نمایشنامه، رؤیا میسازد. رؤیا، در حقیقت ترکیبیاست از اتفاقات خوشایند و ناخوشایند گذشتهی دور که ممکناست فراموشمان شده باشد، گذشته بسیار نزدیک که باعث شده ذهن ما فعالیت رؤیاسازیاش را آغاز کند، و امیال و آرزوهایی که سرکوب شدهاند، یا حتا ما نخواستهایم در مورد آن فکر کنیم یا از فکر کردن به آن ترسیدهایم. بسیاری از ما بعد از دیدن رؤیا یا کابوسی، وحشتزده میشویم، سراغ کتابهای خرافهی تعبیر میرویم یا فال حافظ را امتحان میکنیم. چهبسا که بعد از دانستن تعبیر، بهدلیل تعبیر خوب یا بد، شاد یا غمگین میشویم. یا حتا اگر رؤیایی دیدیم و پس از بیداری آنرا فراموش کردیم، خودمان را مقصر و نوعی بزهکار میپنداریم. این همه برداشتهای اشتباه، به دلیل این است که ما معلومات کافی در مورد وجه علمی و روانشناختی رؤیا نداریم. بسیاری از ما رؤیا را پیشبینی آینده میخوانیم. البته رؤیا میتواند پیشبین آینده باشد نه پیشگوی آن. با استدلال بر اینکه؛ رؤیا تبارز دهندهی آرزوهاییاست که تا حالا سرکوب شده یا بنابر هر دلیلی بدان دست نیافتهایم، میتوان گفت: از آنجا که ما همواره برای رسیدن به آرزوهای خویش تلاش میورزیم، میتوان آرزوها را برآورده ساخت. پس رؤیا میتواند پیشبین آینده باشد. طور مثال ما آرزو داریم یک جنگجوی بزرگ باشیم، و در رویاها نیز با آن بر میخوریم. اگر ما تلاش کنیم و با ورود به ارتش یا به یک گروه جنگی دیگری، پس از مدتها جنگجوی بزرگی شویم، یکجا با رؤیا، آرزویمان نیز تحقق یافته است. ولی اگر بنا به هر دلیلی ما نتوانیم به آرزوی خویش برسیم، یا دستیافتن به آن ممکن نباشد، رویایمان نمیتواند پیشگوی آینده باشد.
برای درک موضوع مثالی زندهای میآورم از مورد رؤیایی که خودم با آن برخوردهام و با این مثال توضیح خواهم داد که چگونه رؤیا، میتواند تحقق آرزوهایی تا هنوز دستنیافته باشد. شبی پیش خواب دیدم: «منتظر موتر در کنار سرک ایستادهام که ناگهان میبینم تعدادی از دوستانم پیاده روان هستند. با آنها احوالپرسی میکنم و حین احوالپرسی احساس میکنم که خیلی دوستشان نیز دارم. چنانچه بهنظر میرسد؛ آنها عجله دارند و شاید من نیز، ولی هیچیک از ما اینرا بهروی همدیگر نمیآوریم. با هم حرف میزنیم و میخندیم. ناگهان پدرم با موتری فرا میرسد. از موتر پایین میشود و با دوستانم احوالپرسی مینماید. بعد متوجه میشوم که پدرم دیگر در میان ما حضور ندارد ولی موتر هست. سوار سیت جلوی موتر میشوم که میبینم کلید در سویچ است. بسیار شاد میشوم، ازینکه پدرم کلید را برای من جا گذاشته تا خودم را و دوستانم را به منزل برسانم خوشحال و سپاسگزار میباشم. از دوستانم میخواهم سوار موتر شوند تا من آنها را به مقصد برسانم. همه سوار موتر میشوند و حرکت میکنیم. قسمتی از راه را که طی میکنیم، میبینیم که بسیاری از مردم در انتظار موتر ایستادهاند. از آنها که عبور میکنیم، ناگهان از خواب میپرم».
حالا چرا خوابی اینگونهای دیدم؟ آرزوی سرکوبشده در کجای این رویا تحقق یافته؟ چه اتفاقاتی قبلاً افتاده که من آنرا موقع خواب حتا بهیاد هم نداشتهام؟ «خودِ رؤیاسازم» در تبانی با خودآگاه و ناخودآگاهام چگونه همانند یک کارگردان توانستهاند یکچنین فیلم کوتاهی بسازند؟
من این خواب را درست موقعی دیدم که سه روز قبل از آن اتفاق بسیار ناخوشایندی برایم افتاده بود؛ سه روز قبل، اشتیاق شدیدی برای خرید یک موترسایکل پیدا کردم. با دو تن از دوستانم به جادهی میوند رفتیم و تمام موترسایکلفروشیها را گشتیم و در این میان یک موترسایکل ورزشی مورد پسندم قرار گرفت. بعد از بگومگوی زیاد و چانهزنیهای بسیار، موفق شدم فروشنده را به قیمت مناسب راضی به فروش نمایم. چون نزدم پول کافی نداشتم، یک مقدار پول را بگونه ضمانت(بیانه) پرداختم و بلِ آنرا گرفتم و رفتم خانه تا فردا پول را تهیه کرده بپردازم. وقتی با خودم بیشتر فکر کردم، درک کردم که بنابر دلایل زیادی، من نیاز به پول دارم و خرید یک موترسایکل، ولخرچی خواهد بود. از این اتفاق شدیداً ناخوش شدم.بلِ آنرا پاره کردم و از خرید آن منصرف شدم، و حالا یک روز بعد، این خواب را دیدم. خُب حالا موضوع مهم اینست که آرزوی سرکوبشدهی من چه بود؟ موتر یا موترسایکل؟ ارتباط آن با دوستانی که در خواب دیدم چه بوده میتواند؟
باید خاطرنشان بسازم که من هرگز آرزوی خرید موترسایکل را قبل از این اتفاق نداشته بودم. ولی آرزوی خرید یک موتر مودلبالا را همیشه داشتم. اشتیاق خرید موترسایکل صرفاً یک هوای گذرا بود و بس و اینجا، یگانه تلنگری که «خودِ رؤیاسازم» را مجبور کرد رؤیا بسازد. دوستانی را که در خواب دیدم رابطهای دارد با اتفاقاتی که مدتها پیش از این برایم افتاده بودند و موقعی که خواب شدم و حتا در بیداری، آنرا بهیاد هم نداشتم، من آنرا فراموش کرده بودم ولی ناخودآگاهم نه. دوستانی را که در خواب دیدم کسانی بودند که حدود یک یا دوسال قبل که هنوز دانشجوی دوره کارشناسی بودم، و صبحگاهان منتظر موتر میایستادم تا بروم دانشگاه. دو سه مورد پیش آمد که این دوستانم با موتری که داشتند، مرا به دانشگاه رساندند. آنموقع آرزوی شدیدی داشتم تا خودم صاحب یک موتر مودلبالا باشم و همینگونه دوستانم رابه منزل برسانم. در واقع آرزوی سرکوبشدهی من در این موقع، داشتن یک همچون موتری بود، نه موترسایکل. وقتی شب خواب میشدم، حتا فکر اتفاق بدی که در رابطه با خرید موترسایکل برایم افتاده بود را هم از ذهنم عبور ندادم چه برسد به مرور آن، ولی ذهن ناخودآگاهام با همدستی خودآگاهام، با کارگردانیِ ماهرانهای رؤیاساز، یک چنین فیلم کوتاهی را ساختند.
از سویی هم، ممکناست ما در رؤیا خواهان انجام کارهایی بوده باشیم که هرگز در عالم بیداری آنرا نمیخواهیم. طور مثال خواب میبینیم که بر یکی از دوستان نزدیک خود شلیک میکنیم و وی را میکُشیم. اما این هرگز نمیتواند آرزویمان باشد. پس چه میتواند باشد؟ زیگموند فروید در کتاب «روانشناسی خواب»خویش بسیاری از قضایای این چنینی را پیگیری کرده است. با توجه به کاوش و تحقیق فروید، از طریق رجوع به اتفاقاتی که در گذشته برای رؤیابین اتفاق افتاده، باز هم اثبات شده که به نحوی رؤیا با آرزوهای مان ارتباط دارد. من مثالی از همین کتاب میآورم که میتواند بهخوبی صحت این نظر را اثبات کند؛ دختری خواب میبیند که یگانه فرزند خواهرِ وفاتشدهاش نیز مرده است. در حالیکه او هرگز نمیخواهد خواهرزادهاش بمیرد. پس آرزوی سرکوبشده کجای این خواب قرار دارد؟ پس از بررسی اتفاقات رخداده در گذشته، آقای فروید این آرزوی پنهان را کشف کرد؛ در واقع، هنگامیکه خواهر این دختر وفات کرده بود، در مراسم جنازهاش، این دختر، با مردی شناخت حاصل کرد و عاشقش شد. وی این عشق را پنهان نگهداشته بود و نتوانسته بود به آن برسد. آرزوی این دختر، دیدار دوبارهی آن مرد بود. از آنجا که مرد را قبلاً در مراسم جنازه دیده بود، آرزویاش این بود که این صحنه تکرار شود تا در یک چنین مراسمی بتواند دوباره آن مرد را ملاقات کند، و طبعاً که چنین آرزویی سرکوب میشود. حالا «خودِ رؤیاساز» این دختر، با درنظرداشت آرزوی دختر و اتفاقاتی که قبلاً رخ داده، چنین صحنهی تراژدیکی را ساخته بود.
در رؤیاهای بزرگسالان در مقایسه با کودکان، بنا بر حجم زیادی از روابط، اطلاعات و دغدغههای زندگی، آرزوها بگونهای نسبتاً پیچیدهتری قابل تشخیصاند، ولی در کودکان آرزوها و خواستههای روزانهای که بنابر هر دلیلی سرکوب شدهاند، بسیار به سادگی شناسایی میشوند. طور مثال یک کودک میخواهد امروز برود پارک و با دوستان خود بازی کند ولی بنابر هر دلیلی، نمیتواند این کار را انجام دهد و بازیکردن در پارک، بهمثابه آرزوی سرکوبشدهی امروزِ کودک مذکور، معمولاً شب به بسیار سادگی و قابل تشخیص، خودش را در رویای کودک جا میزند.
بهگونهای فشرده؛ رویا، فیلمیاست با کارگردانی «خودِ رویاساز» و بازیگریِ رؤیابین و اشخاص مرتبط با اتفاقات گذشته، شکلگرفته از بازخورد سکانسهای صحنههای گذشتهی واقعی، در تبانی با آرزوهای سرکوبشدهی آدمی.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.