عاشق داعشی من

عاشق داعشی من
عاشق داعشی من

 عاشق داعشی من

(جنگ خانه‌ی بی‌پناهان)

سلمان شریفی

رمانی که از راه دور آمده است، در کتاب‌فروشی چشمان سخن‌گوی زنی ‌که در جلد کتاب کارگذاری شده‌ است، روحم را به چالش می‌کشد. ‌نویسنده‌‌اش از جنگ ننوشته ‌است، بعضی از علت‌های جنگ را با زبان ملایم اما نمایش می‌دهد. این‌که اثر چقدر رسا و هنری‌ است، قاعده‌های نوشتاری در برگردان آن رعایت شده یا نشده، برای خواننده‌ی افغانستانی شاید چندان مهم نباشد، اما درون‌مایه‌ی اثر فاجعه‌ی زمانه ما را دربر دارد.

خاستگاه رمان کشور مصر است. روح نویسنده درگیر جنگ است. جنگی ‌که از خانه‌ها و رابطه‌های ناموفق عاطفی و فقر ناشی می‌شود. رمان ارزش سیاسی‌ـ‌اخلاقی‌ـ‌اجتماعی دارد. ارزش سیاسی به این لحاظ که به ما می‌نمایاند که در درون گروه‌های دهشت‌افگن دانشگاهیان و فن‌سالارانی کار می‌کنند. چرا فن‌سالار دانش‌اش را در خدمت دهشت‌ می‌گذارد؟ چون‌این فن‌سالاری روان‌پریش و سادیست است یا نه، دانش در خدمت زندگی قرار نمی‌گیرد؟ دانش در عصر ما وظیفه‌ی پول‌آوری دارد. دانش‌‌اندوزی بدون درآمد مالی آب در هاون کوبیدن است. شاید در بعضی از جامعه‌ها دانش مدریت درست نمی‌شود که دانشمندان به آفریننده‌های دهشت مبدل می‌شوند. مدیریت دانش کار دولت‌ها است. شخصیت‌های داستان انسان‌های دانشگاه ‌رفته‌اند. آیا کلیشه‌ی دانشگاه در زمان ما لازم است؟ این قالب چقدر انسان‌های سرشکسته یا سالم بیرون می‌دهد؟ این پرسش‌ها متوجه دولت‌ها است، اما دولت‌های ایدیولوژیک این پرسش‌ها را جدی نمی‌گیرند.

ارزش اخلاقی و اجتماعی اثر در نمایاندن پلشتی‌های جنگ است. رمان، شیوه‌های یارگیری و درون سیاه داعش را به‌خوبی تصویر می‌کند. تقویت اندیشه‌ی صلح علت رجوع مردم به گروه‌های دهشت‌افگن و دیده‌شدن پشیمانان درون این گروه‌ها که تا خرخره غرق شده‌اند، نظرگاه‌های برجسته‌ی رمان‌اند. ویژگی دیگر رمان پیوستن زنان به داعش است. پرداخت نویسنده به چرایی پیوستن زنان به داعش اثر را پرمخاطب و جدی‌تر می‌کند. کدام نگرش‌ها و رفتارهای خانواده و جامعه زنان را به سیاه‌چال جنگ می‌اندازد؟ در رمان، در کنار نفرت، نبود امنیت اقتصادی، شدت اعتقاد دینی و تنهایی، حالت مدنی “بیوه” به طرد‌شدن زنان و “لیلی” از جامعه می‌انجامد. ‌

ارزش اخلاقی دیگر اثر در مخاطبان دو گروهی‌اش یعنی صلح‌جویان و جنگ‌جویان است. اثر برای جنگ‌جویان خصلت روشن‌گری دارد و آغوش باز جامعه را به از جنگ‌بیزاران‌شان اطمینان می‌دهد.

جنگ در کنار علت سیاسی‌ـ‌ایدیولوژیکی علت اجتماعی‌ـ‌فرهنگی دارد. اگر جنگ معلول تضادهای سیاسی‌ـ‌ایدیولوژیکی است، به‌حتم معلول رفتارها،‌ هنجار‌ها، ارزش‌ها و تجویزهای اجتماعی‌ـ‌فرهنگی نیز است. پدیده‌ی ناشناخته‌ی دهشت‌افگنی تا زمانی‌که فرهنگ عقلانی و جامعه‌ی مبتنی بر آگاهی خودبنیاد شکل نگیرد، از جامعه‌ها قربانی خواهد گرفت.

گفتمان‌های مسلط اما علمی‌نشده‌ی جامعه به جنگ یاری می‌رساند. عام‌کردن آگاهی، عادی‌سازی گفتمانی به‌ویژه گفتمان‌های نو، کثرت‌گرایی در هر بعد جامعه‌داری و علمی‌شدن دولت‌ها، ریشه‌های جنگ را می‌خشکاند. پیش‌نیاز این‌همه، نظام متوازن و عدالت‌محور اقتصادی‌ است. جامعه‌ تا اقتصاد شگوفا نداشته باشد در صلح‌سازی موفق نمی‌شود. کلیشه‌های فرهنگی‌ای ‌که آتش‌بیار جنگ‌اند، با عام‌شدن آگاهی به حاشیه می‌روند.

اگر خانواده‌ها، جامعه‌ و دستگاه مدیریت قدرت جمعی با انسان‌ها مهربانانه رفتار کنند، شعله‌ی جنگ ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. برای صلح، رفتار‌ دهشت‌افگنانه‌ی روزانه‌ی خود را انسانی کنیم. “ما در مقابل جوانان‌مان مسوول‌ایم. نباید شرایطی را ایجاد کنیم تا آنان به داعش پناه ببرند. ما باید از کسانی‌ که از آن‌ها برائت جسته‌اند، کمک بگیریم. ما باید به کسانی ‌که از داعش جدا شده‌اند، فرصتی دوباره بدهیم تا در آتش جهل‌شان نسوزند. نباید درهای وطن را به روی‌شان ببندیم!”[1]

[1] عبدالصمد هاجر، داوودی رکن‌آبادی، مهدیه (۱۳۹۸)، ص:۲۹۰

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews