محمد رضا پارسا
پیدایش فنآوری و رشد روزافزون شبکههای اجتماعی، نوع تازهای از روابط بین فردی را در جوامع انسانی به وجود آورد که بر پایه مشارکت همهگانی بنا شده است. شبکههای اجتماعی، به عنوان فضاهایی در دنیای مجازی که برای ارتباط میان افراد مختلف، با سطوح گوناگون دسترسی به وجود آمدهاند. ایجاد ارتباطات جمعی و میان فردی، تشکیل اجتماعات سایبری، اطلاعرسانی، تبادل اطلاعات و نظرات از شناختهشدهترین کارکردهای این فضاها هستند.
شبکهّهای اجتماعی سرعت تأثیرگذاری بر افکار عمومی را دوچندان کرده است و مخاطبان بسیاری از تمامی افراد جامعه دارد. رسانه اجتماعی میتواند همزمان کارکردهای مثبت و منفی داشته باشد و افزون بر استفاده از آن برای بالا بردن سطح رفاه زندگی، همزمان برای پیشبرد هدفها و خواستههای غیرانسانی هم استفاده میشود. همانگونه که ما شاهد نقش شبکههای اجتماعی در تحولات سیاسی و اجتماعی مختلف و حتا تاثیر آن در فرآیند فروپاشی نظامهای سیاسی و اجتماعی مستقر در گوشه و کنار جهان بودهایم.
گروههای تروریستی و افراطی هم نتوانستهاند از جذابیتهای آن چشم بپوشانند و برای پیشبرد کار خود از آن استفاده نکنند گروههایی مانند طالبان، از همان آغاز فعالیتهای خود، رسانههای گوناگون را به منظور تأثیرگذاری بر افکار عمومی و جذب نیرو به خدمت گرفتهاند. با وجود آنکه این گروه شبه نظامی پیش از به قدرت رسیدن در افغانستان نیز برای دستیابی به هدفهای خود از شبکههای اجتماعی استفاده کردهاند، و بهخوبی هم توانسته است از امکانات رسانهای موجود، برای دستیابی به هدفهای خویش بهره ببرند.
گروه طالبان اکنون که به قدرت رسیدهاند شبکههای اجتماعی اهمیتی ویژهایی برا آنها دارد و از این بستر مجازی امن و مطمین برای اجرای پروژه و سفیدنمایی خود سوء استفاده میکنند و به طور قابل توجهی خود را وقف سوء استفاده از این بسترها برای ترویج برنامهّای خود کردهاند. از همه فرصتهای ارتباطی ارایه شده توسط فنآوری و هوش مصنوعی برای اجرای دستور کار خود از بهرهگیری، استخدام و تحریک استفاده میکنند. اکنون شبکه اجتماعی یک ابزار تازه و قدرتمند برای مخابره پیام و سرکوب مخالفان و برای پروپاگاندا گروه طالبان تبدیل شده است.
یوتیوب و طالبان
یوتیوب محبوبترین شبکه اجتماعی در کنار شبکهّهای فیسبوک، ایکس و… در سطح جهان است. اما در حال حاضر میتوان گفت این شبکه با ۲.۶ میلیارد کاربر به یکی از محبوبترین پلتفرمها برای مخاطبان در افغانستان نیز تبدیل شده است.
طالبان در مرحله نخست، یوتیوب را برای انجام امور تبلیغاتی به کار میبردند و هدف اصلی طالبان از تولید محتوا، فلم و ویدیو در این شبکه ایجاد ترس و وحشت میان مخالفان و قدرتمند نشان دادن گروه طالبان بوده اما پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در ۱۵ آگیست سال ۲۰۲۱، یوتیوب به دلیل محدودیت نشراتی بر رسانهها و غیرفعال شدن تعدادی از رسانهها باعث شد تا شهروندان افغانستان در بیرون و داخل افغانستان برای تماشای برنامههای متنوع و مورد علاقه خود به یوتیوب رو بیاورند. و طلبان از این فرصت استفاده کرده و شماری از کانالهای یوتیوب، تحت نظر این گروه و برخی با مدیریت اعضای این گروه، شروع به فعالیت کردهاند که مخاطبان زیادی نیز داشتهاند.
یکی از اهداف طالبان از حمایت شبکه یوتیوب، سانسور واقعیات و تحریف اذهان عمومی از طریق انتشار ویدیو و محتوای دروغین و ساختهگی است. این گروه بارها اقدام به پخش ویدیوهای غیرواقعی از زندگی مردم در افغانستان کرده است. در هیچ کدام از محتوا و ویدیوهای که در حاکمیت طالبان نشر میشود، آثاری از آپارتاید جنستی، سرکوب زنان، محرومیت آموزش و پرورش دختران، زندانی، شکنجه، قتل، غضب، فقر، بیکاری و مشکلات زندگی نمایان نیست و کسی از زندگی و رفتار طالبان گله ندارد. انگار با آمدن طالبان، مشکلات آنها به گونهای معجزه آسا حل شده است و طالبان تلاش دارند که از این طریق افغانستان را «مدینه فاضله امارت اسلامی»، به جهانیان معرفی کنند.
گروهی دیگری از یوتیوبران به ترانهخوانی برای طالبان روی آوردهآند که در وصف رهبران، جنگجویان این گروه ترانه میخوانند و گروهی دیگر به بزرگنمایی این گروه در این شبکه میپردازند و داستانهای دروغین و ساختهگی با همکاری طالبان ساخته و به خور مخاطبان میدهند به گونه مثال زنی که توسط برادرش ۲۰ سال در یک خانه زندانی بود، و با همکاری طالبان از بند برادرش رها گردید، در حالی در عقل نمیگنجد که یک فرد در یک مکان بدون هیچ امکانات اولیه زندگی و با هوای سرد و خشک کابل ۲۰ سال زنده بماند، اما یوتیوبران مانند مورچه و ملخ با همکاری افراد طالبان به این موضوع پرداختند و به همینگونه دهها داستان دیگر. گاهی وقت یوتیوبران با حمایت طالبان به نقش بازجویان درمیآیند و قید اخلاق را زده و خلاف اخلاق و روش انسانی و آزادی بیان به تحقیر و یا بازجویی مصاحبهشونده میپردازند اینگونه یوتیوبران فرد را نمیکُشند، بلکه سعی میکنند افراد را در ملأ عام بیآبرو کنند یا آزار دهند و این هنرمندان بیهنر با هزار دنبالکننده بهسادگی گلادیاتورهای رایگان گروه طالبان شده و بهطرز فزآینده و غیرقابل باوری، ذهنیت و تفکر طالبانی را در رسانههای اجتماعی و افکار عمومی افغانستان تقویت میکنند.
بدین اساس طالبان با این روش اعتماد و توجه مردم را دستکاری کرده و مانند همهگیر شدن اطلاعرسانیهای انحرافیاند کار میکنند که ریشۀ اعتبار منابع خبر معتبر را بزند و کسب مشروعیت و هویت کنند و این مسوولیت را روی دوش یوتیوبران و یا همان گلادیتورهای رایگان گذاشتهاند.
به هر صورت، تأثیرگذاری و نقش شبکههای اجتماعی در مسایل و قضایای سیاسی از مسلمات جهان امروزی است و بخش بزرگی از اطلاعرسانی در مورد مسایل داخلی و جهانی به دوش این شبکهها است و ایجاد دگرگونی در ساختارهای بهعهده گردانندگان این ابزارها است و محتویات سیاسی این وسایل، حجم بزرگی از ذهنیت شهروندان در مورد مسایل سیاسی را بهوجود آورده و سازماندهی میکند و آن چه مسلم است این است که طلبان از شیوههای متعارف جنگ به شیوههای محتوایی روی آورده و در این مسیر نیز کاملن هوشمندانه عمل می کنند. بنابراین در جنگ محتوایی به وجود آمده با گروه طالبان ـ جایی که ادراکها و نظرات ما ازطریق حضور در فضای مجازی شکل میگیرد ـ ما باید با یکدیگر متحد شده یا مواجه با این چالشها را بپذیریم تا نگذاریم شبکههای را که گردانندگی میکنیم ابزاری بر خلاف مردم و آزادی استفاده شود.