باطرزِ فوق‌العاده‌ای در «چشم‌جنگی‌ها» محکم زمین می‌زد نگاهم را نگاهِ تو

شعر دانشجو
شعر دانشجو

باطرزِ فوق‌العاده‌ای در «چشم‌جنگی‌ها»

محکم زمین می‌زد نگاهم را نگاهِ تو

گفت‌وگو با حسیب افرا؛ عضو کانون شعر دانشجو

تهمینه حمید
تهمینه حمید

گفت‌وگو گردان: تهمینه حمید

  • چه مدت می‌شود که شعر می‌سرایید و عضو کانون شعر دانشجو هستید؟

با علاقه‌‌ی زیادی‌که داشتم بعد از شروع دانشگاه حدود یک‌‌سال‌ونیم می‌شود که‌ گاه‌گاهی چیزهایی می‌سرایم.

  • نظر تان در مورد شاعران امروزی چی است و کدام شاعر الگوی تان است؟

خوب در رابطه به شعر ام‌روز و شاعران ام‌روز باید بگویم که شعر ام‌روز خیلی عام فهم است و شاعران معاصر حال و اوضاع فعلی را با زبان ساده خیلی خوب بیان می‌کنند و شعرهای شان قابل قدر و ستودنی‌ست.

در رابطه به الگوبرداری؛ خودم همه شاعران را دوست دارم و شعرهای شاعران معاصر افغانستانی و ایرانی را می‌خوانم.

  • کانون شعر دانش‌جو چی تاثیری روی تان گذاشته است؟

فضای باز و صمیمانه‌ی کانون شعر دانش‌جو که توسط استاد محترم ما جناب ضیای رفعت ایجاد شده‌است، هر شاعری را متاثر می‌سازد، خودم واقعاً از خواندن شعر و شنیدن شعرهای دوستانم بسیار لذت می‌برم.

  • دوست دارید که بیشتر چی موضوع‌هایی را در شعر جای دهید؟

از آن‌جا که شعر ام‌روز بار سبک‌تری معنایی را حمل می‌کند نیازی به نصحیت‌کردن را در خود نمی‌بیند و بال‌های بازتری در پرواز به بلندای آسمان خیال دارد، بناءً سوژه‌های مختلف می‌تواند موضوع شعر ام‌روز باشد، من بیش‌تر شعرهای عاشقانه را می‌پسندم …

  • زندگی شاعرانه خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هرچه بیش‌تر وارد دنیای شعر و ادب می‌شوم زندگی چهره‌ی خوش‌تر و زیباتری به خود می‌گیرد و من دوست دارم زندگی زیباتر و زیباتر و زیباتر شود…

  • نظر تان در مورد شاعران زن چیست؟

در جامعه‌ی حدوداً مردسالار ما همواره شعر‌های شاعران زن بوی شعرهای مردانه داده‌است به علت‌های مختلف از بیان حال خود عاجز بوده‌اند؛ اما شاعران ام‌روزی باجسارت به بیان احساس زنانه‌ی شان می‌پردازند که عمل ستودنی‌ست.

  • مقوله‌ی وجود دارد که شعر استعداد ذاتی می‌خواهد، نظر شما در این مورد چیست؟

جواب: از دید من این باور غلط است شعر هم مانند نقاشی، موسیقی و دیگر هنرها با عشق‌وعلاقه کسب می‌شود و با تلاش‌وپشتِ کار تعالی می‌یابد.

حسیب افرا
حسیب افرا

بی‌تاب می‌سازد مرا چشمِ سیاهِ تو

رازی‌ست پنهان، در نگاهِ گاه‌گاهِ تو

 

چشمک زدم، لب زیرِ دندانت گرفتی، آه!

انداخت زیرِ پا سلاحم را سلاحِ تو

 

باطرزِ فوق‌العاده‌ای در “چشم‌جنگی‌ها”

محکم زمین می‌زد نگاهم را نگاهِ تو

 

دعوا نکن! باور ندارم “خویش” را، در جنگ

اِستاد خواهم شد خلافم در جناحِ تو

 

از هر گزندی دور می‌باشم در آغوشت

بسیار خوب است امنیت در پاسگاهِ تو

 

مانندِ تنها لاله‌ای که در لجن روید

این‌جاست تنها بی‌گناهی‌ات گناهِ تو

 

آغاز کردی عشق را با دیگری، ممنون!

پایانِ کارم را رقم زد افتتاحِ تو

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews