ماجرای یک شعار

عتیق اروند
عتیق اروند

ماجرای یک شعار

عتیق اروند

پس از حمله‌ی خونین اسلام‌گرایان افراطی به دانشگاه کابل و کشته و زخمی شدن چندین دانشجو و استاد، دانشجویان دانشگاه کابل که معمولاً در مقابل بسیاری از عملیات‌های خونین دولت و ناتو و همچنین حملات تروریستی گروه‌های اسلام‌گرای افراطی سکوت می‌کردند، در یکی از خیابان‌های اطراف دانشگاه کابل تجمعی اعتراضی به راه انداخته و این حمله را محکوم کردند. شعارها متنوع بود: از دشنام به گروه‌های افراطی گرفته تا محکوم کردن روند گفت‌وگوهای صلح در قطر و تقاضا از دولت کابل برای تأمین امنیت «صنف» دانشگاهیان. داستان‌هایی از همان جنس متعلقات فیسبوکی. اما این شعار بر باقی ارجحیت داشت: «ما را نکشید، گلوله کم می‌آورید، ما زیاد هستیم»

ما را نکشید، گلوله کم می‌آورید، ما زیاد هستیم
ما را نکشید، گلوله کم می‌آورید، ما زیاد هستیم

ارجح بود چون در پارچه‌ها و بنرهای کلان و همچنین کاغذهای کوچک به تکرار درج شده بود. به نظر می‌رسد که «اتحادیه‌ی دانشجویان دانشگاه دولتی» یا «اتحادیه‌ی دولتی دانشجویان دانشگاه کابل» (که صد البته این دو نام باهم فرق دارند و چه بسا در مقابل هم قرار گیرند)، بر روی این شعار به‌خصوص تأکید داشته‌ است.

اکنون از خود می‌پرسیم که این شعار چه چیزی را حمل می‌کند و چرا برای این اتحادیه و یا در کل برای تمامی دانشجویان معترض مهم بوده است. بیایید ابتدا از مسئله‌ی تظلم‌خواهی شروع کنیم. مگر نه این است که شعار تمنا دارد و خواهش می‌کند که دانشجو را به حالش رها کنید. بگذارید درسش را بخواند و راهش را برود. ما را نکشید، چون ما کاری به کار شما نداریم. ما را نکشید چون همیشه در مقابل شما (ناتو، نیروهای دولتی، طالبان، داعش و سایر گروهک‌های مسلح اسلامی) سکوت کرده‌ و حتی هرازگاهی از شما حمایت کرده‌ایم. ما را نکشید چون اساساً ما سیاسی نیستیم. ما با سیاست بیگانه‌ایم. نه خود ما، نه آنچه می‌آموزیم و نه غایت و هدف ما، هیچ ربطی به سیاست و وضعیت جاری ندارد. آمده‌ایم درس بخوانیم تا صاحب کاری، لقمه‌ی نانی و خانه و زندگی‌ای شویم. ما را نکشید، برای ما مهم نیست که در گذشته چه کرده‌اید و در آینده چه خواهید کرد. ما به هیچ چیز مسلح نیستیم؛ به ویژه به سیاست. بنابراین ما را نکشید چون هیچگاه و هرگز برای شما خطری محسوب نمی‌شویم. ما پیش از حمله‌ی شما، به شما تسلیم بوده‌ایم و بعد از این حمله نیز تسلیم شما و تقدیری که قرار است برای ما رقم بزنید هستیم. ما خلع سلاحیم. ما را رها کنید به حالمان.

به آن رنگ سرخ نگاه کنید. چرا بر روی کشتن یا نکشتن نقش بسته؟ مشخص است که تأکید اتحادیه‌ی خنثی و هماره غیرسیاسی دانشجویان صرف بر همین مسئله است: کشته شدن یا زنده ماندن. دیگر مهم نیست که چرا کشته شدن و برای چه و به چه بهایی زنده ماندن. همان سردرگمی‌ای که نیروهای امنیتی و دفاعی کشور با آن روبه‌رویند. از آن کنایه‌ی شاعرانه و تأسفبار «گلوله کم می‌آورید» که بگذریم، «ما زیاد هستیم» انگار بهانه‌ای شد که گروه «نقد اقتصاد سیاسی» ـ بخشی از رفقای چپ ایرانی ـ برای غم‌شریکی و همدردی با ما، در مقابل هشتگ خانواده‌پسند «جان پدر کجاستی؟»، «ما بی‌شمارانیم» را قرار دهد.

ما بی‌شمارانیم
ما بی‌شمارانیم

نه اصلاً! اصلاً مسئله این نیست که فارسی‌زبانان ایران «زیاد هستیم» فارسی‌زبانان افغانستان را به «بی‌شمارانیم» ترجمه یا بدل کرده‌اند. این تغییر بسیار هوشمندانه است. آن‌ها می‌دانستند که «زیاد هستیم» بی‌معناست و یا دست‌کم خنثی و غیرسیاسی‌ست. بله آن‌ها ناخودآگاهانه، دستِ به اصطلاح «اتحادیه‌ی دولتی دانشجویان» را خوانده بودند. آن‌ها می‌دانستند که «ما زیاد هستیم» فقط و فقط در مقابل تعداد گلوله‌ها به کار رفته است و نه چیزی بیشتر از آن، حرفی بزرگتر از آن، ادعایی عظیم‌تر از آن، خواستی خطرناک و کلی. شاید گمان نمی‌بردند که ما در مضحکه‌ای عجیب غرقیم و هم دولت از ما می‌خواهد که غیرسیاسی باشیم و حتی «فعالیت سیاسی در مکاتب و دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی جرم است»، و هم ما را تحریک می‌کند که به خیابان‌ها بریزیم و در مقابل حملات گروه‌های مسلح مخالف دولت شعار سر دهیم. اما به هر حال می‌دانستند که شعار ما از سر ضعف و ناتوانی و تظلم‌خواهی است نه اخذ رویه‌ای تازه و خلق سیاستی نو. از همین رو، خود دست به کار شدند و مشتی گره کرده را به همراه مفهوم سیاسی بی‌شماران درج ساختند.

ما بی‌شمارانیم، چون نمایندگی از یک صنف خاص نمی‌کنیم. ما بی‌شمارانیم چون از یک گروه اقلیت، از یک طبقه‌ی بی‌خاصیت مرفه و همه‌چیزدان صدا بلند نکرده‌ایم. ما بی‌شمارانیم چون نیروی ما مدرک دانشگاهی و سابقه‌ی کاری و کرسی بلند دولتی و ثروت و سرمایه و ریش و مقام و منصب و شرع و اعتبار اجتماعی نیست، بلکه بدن‌های ماست. ما گوشت و پوست و استخوانیم. آدم‌هایی از لحاظ فرهنگی متوسط‌الحال اما از لحاظ اجتماعی برابر. با این‌که بی‌شماریم اما هرگز دیده نشده‌ایم. فرودست بوده‌ایم و همواره زیر سنگ آسیاب بنیادگرایی افراطی و دولت مرکزی، سنگ اختلاف طبقاتی، سنگ سرمایه‌ی نمادین و تجملات فرهنگی و سنگ ریش‌سفیدبازی و مردسالاری خرد شده‌ایم. ما بی‌شمارانیم چون همه‌ی ما عزت‌مان پایمال شده است.

با این حال ما بی‌شمارانیم، چون به امر مشترک ایمان داریم. به همین دلیل برای بازستانی آن به میدان آمده‌ایم. «هارت و نگری پنج دسته از مواردی را مشخص می‌کنند که در زمره‌ی امر مشترک قرار دارد: 1) زمین و زیست‌بوم‌های آن؛ 2) فرم‌های غیرمادی ثروت، از قبیل ایده‌ها، کدها، تصاویر و محصولات فرهنگی؛ 3) کالاهای مادی محصول همیاری کار اجتماعی؛ 4) قلمروهای اجتماعی شهری و روستایی؛ و نهایتاً 5) نهادها و خدمات اجتماعی ناظر بر سلامت، مسکن، رفاه و مسکن.» همه‌ی این‌ها از ما گرفته شده و از همه‌چیز اجتماع‌زدایی شده است. ما برای بازستانی این امر مشترک کنار هم ایستاده‌ایم.

پس مسئله‌ی ما صرفاً واقعه‌ی خونین دانشگاه کابل نیست. ما سیاسی هستیم چون زمین‌مان را می‌خواهیم، خانه و کاشانه می‌خواهیم؛ ما سیاسی هستیم چون از آلودگی‌های شهری و شهرک‌سازی‌های دیوانه‌وار و حاشیه‌نشینی خسته شده‌ایم؛ ما سیاسی هستیم چون به حقیقت سرمایه‌داری و جنس افیون رسانه‌ها و صنعت فرهنگ و مکانیسم بنیادگرایان در شست‌وشوی مغزی جوانان پی برده‌ایم. ما سیاسی هستیم چون دیگر برایمان مبرهن است که هر چه جان می‌کنیم مالک هیچ چیز نیستیم و همیشه دستان و شکم‌مان خالی است. ما سیاسی هستیم چون به کنه فردگرایی محض نظر انداخته‌ایم و در پی احیای پیوند فرد با شهر، پیوند فرد با جمع و جز با کل‌ایم. ما کلی هستیم که در آن هر جز مستقل است و جزئی هستیم که با کل به زندگی‌اش معنا می‌بخشد.

بنابراین آن سرخی «نکشید» از آن «بی‌شماران» است.

ما به کمونیسم ایده باورمندیم.

پس ما را نکشید! نه برای این‌که گلوله کم می‌آورید؛ برای این‌که ایده هرگز نمی‌میرد.

منابع

  • تلگرام گروه نقد اقتصاد سیاسی: me/pecritique

  • مقاله‌ی فؤاد حبیبی با نام «خانه‌ای از آن همگان؛ فراخوانی به بازستانی امر مشترک»

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews