گفتوگو با استاد اشراق حسینی
پژوهشگر ارشد در حوزه فلسفه و جامعهشناسی
سؤال یکم: سهم افغانستان از “روز جهانی تساهل و رواداری” چیست؟
جواب: سپاسگزارم. چنانچه مستحضر هستید در سال ۱۹۹۶ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد داد تا ۱۶ نوامبر هر سال را “روز جهانی مدارا” نامگذاری کنند و در دو زمینه یعنی مؤسسات آموزشی و آموزش عمومی فعالیتهای شان را برای گسترش مدارا پیش ببرند. در سندِ نهایی اجلاس سران در سال ۲۰۰۵ نیز سران دولت ها و حکومتها در قبال تشویقِ تحمل، احترام، گفتوگو و همکاری در میان فرهنگها و تمدنهای متفاوت متعهد شدند. از آن زمان تا کنون سالانه در ۱۶ نوامبر، روز جهانی مدارا پاس داشته میشود. گرچه دنیا به ضرورت مدارا پی برده و حکومتهای بسیاری سعی میکنند تا پرمدارا رفتار کنند، اما در افغانستان این فضیلت با بیاعتنایی جدی روبروست. شاید حضور ایدئولوژیهای خشونت گرا از یک طرف و فقدان فرهنگ و نهادهای مدرنِ تسهیلکننده از طرف دیگر به این بیمهریها زمینه داده اند. افزون بر آنها، فرهنگ حذف همچون میراثِ تاریخی، استبداد سیاسی ساختار یافته، نبود یا کمبود زمینههای انسانشناختی، معرفتشناختی و اخلاقی و سرانجام گستردگی خشونت در جامعه، زمینه این را بهوجود آورده اند که متأسفانه در کشور ما در این حوزه کارهایی درخورِ شأن و فضیلتِ تساهل صورت نگیرد. سهم ما در این زمینه بسیار اندک و حتا تأسفبار است.
سؤال دوم: علت اساسی فقدان رفتار متساهلانه و وجود خشونت در جامعه ما چیست؟ از دیدگاه شما آیا مباهات به داشته های تاریخی، سنت دینی و ابیات عرفانی در این جغرافیا، میتواند راه نجات «امروز» را رقم بزند و یا به نسخه دیگری باید متوسل شد؟.
جواب: تازه کردن خاطراتی مبتنی بر داشتههای تاریخی، آموزههای دینی و ادبیات عرفانی در رابطه با تساهل در کشور، کار مبارک است. مشکل جوامع در بیاعتنایی یا کمتوجهی به تساهل و مدارا در نداشتنِ پیشینههای فکری و عملی نیست؛ که در نبود یا کمبود زمینههای انسانشناختی، معرفتشناختی و اخلاقی است. ما نیازمندِ ارایه تلقی و تعریف درست از انسان و حقوق و آزادیهای او، محدودیتهای فکری و خطاپذیری و تکالیف اخلاقی او میباشیم. بر این اساس میتوان به باروری و خرمی درخت تساهل و مدارا امیدوار بود. جامعه ما در شرایطِ موجود از تلقیهای عامی نسبت به انسانشناسی، معرفتشناسی و تکالیف اخلاقی مدرن و مدنی، با دشواریهای گوناگون روبروست. با وجود خوشبینیها، جامعه ما، راه درازی را برای گسترش کامل فرهنگ تساهل و مدارا در پیش دارد.
سؤال سوم: برای ترویج فرهنگ تساهل و مدارا و مبارزه با پدیده تندروی، به ویژه تندروی دینی، نهادهای ملی از جمله دولت، رسانهها، جامعه مدنی، دانشمندان و نهادهای علمی چه کار درخوری انجام داده است؟ آیا کارکرد این نهادها بسنده و مطلوب بوده است؟ چه کارهایی باید انجام شود؟
جواب: برای ترویج فرهنگ تساهل با وجودِ خوشنیتیهای قابل تحسین، کارهای بزرگ و دگرگونساز صورت نگرفته است، در واقع سرمایهگذاریهای معطوف به “تغییر” در عرصههای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی به گونه یکدست، منسجم و پایدار از جانب دولت انجام نشده است. اما تلاشهای جدا جدای شبکههای جامعه مدنی، رسانهها و دانشمندان را با وجود اینکه شایان تقدیر میدانیم، کافی، فراگیر و تغییر آفرین ارزیابی نمیکنیم. مهمترین کار این است که برای مکاتب، مدارس، نهادهای تحصیلات عالی و مراکز پژوهشی در رابطه با تساهل در ساحتهای تدوین نصاب درسی، پالیسیها، برنامه ریزیها، رویکردها، تولید متون و فرهنگسازی به گونه منسجم و هدفدار سرمایهگذاری هماهنگیهای آیندهنگرانه نماییم.
سؤال چهارم: شماری از پژوهشگران ریشههای خشونت و منازعات درازمدت در افغانستان را در: قرائتهایی از اسلام سیاسی، استخبارات منطقهای و قرائت جهان گسترانه از شریعت اسلامی می دانند، دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ کدام یک از مولفهها و مفاهیم ذکر شده نقش کلیدی در تولید و گسترش خشونت و جنگ در جامعه ما را دارد؟.
جواب: بدون شک، تقلیل سپهرِ معنوی اسلام به بُعدِ سیاسی معطوف به “منِ استعلایی”، سبب شده است که فرهنگ و اخلاق به ایدیولوژیِ تکآوا و فاقدِ احترام به منطق بین الاذهانی مبدل گردد، وضعیتِ ناهنجاری که خِرَد انتقادی را سرکوب و “مفروضاتِ بنیادینِ” گروهها در چارچوبِ ارزشگذاریهای معطوف به نوستالژی قدرت را توجیه کند.
امروزه اِعمال خشونت بهواسطه گروههای مدعی بازگشت به گذشته، در حوزه تمدنی ما و کشور ما، قبل از هر چیز دیگر جنبههای جامعهشناختی و جیوپولیتیک برخوردار اند، بنابراین محصول مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی می باشند، اما آنها با دادنِ صبغه قدسی به خشونت خوانشِ ویژهای از دین ارایه میکنند و هنجارهای عقلانی را مردود میشمارند، به همین جهت به سادگی کشتار میکنند و با قساوت بر جان و مالِ مردم مسلط میشوند. به نظر من استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به قدرت و منفعت، خشونت موجود را دامن زده است، در این میان شبکههای استخباراتی نیز از موقعیت بهره میبرند و در جهت استراتیژیهای امنیت ملی شان شعارهای مذهبی را دستاویز قرار داده و از توسعهنیافتگی جامعه ما استفاده میکنند.
سؤال پنجم: از دید شما بهترین الگو برای حل منازعات در افغانستان، چه میتواند باشد؟
جواب: برای غالب شدن صلح در گفتمان ملی، نخست لازم است ذهن انسانها برای صلح آماده شود و تصورِ منازعه بهترین راه برای حل مشکلات و اختلافات انتخاب نشود. منازعه راهحلی سادهتر و صلح راهحلی پیچیدهتر دارد، بهطوری که برای آغازِ جنگ شلیک یک مرمی کافی است، در حالی که برای برقراری صلح سالها تلاش لازم است.
نخستین گام در این باره را تغییرِ پارادایم و ایجاد فضای فکری مناسب میدانم. باید به همه بیاموزیم که هیچ قومی و هیچ گروهی، قوم و گروه برتر نیستند. گرفتن منابع دیگران به زور و فشار، راهحل زندگی خوب و صلح پایدار نیست.
از نظر من مهمترین بسترهای نزاع، وجودِ کمبودها، فقر، بیعدالتی، توسعهنیافتگی و حکومتداری بد میباشد. بر دولت افغانستان است تا به موازات پیشبرد روندِ مصالحه، بر مشروعیت و کارآمدی خودش بیاندیشد و توانمندسازی مردم را در دستور کار قرار دهد. ترکیب عرصههای یاد شده (روند مصالحه، ارتقای مشروعیت و کارآمدی دولت و توانمندسازی مردم) در جهت کاهش و سرانجام رفع منازعه در کشور مدد میرساند.
سؤال ششم: برای بسترسازی فرهنگ رواداری و مدارا در جامعه و نیز مبارزه با افراط گرایی، جنگ و خشونت چه اقدامی صورت گیرد؟ نسخه بدیل از دید شما در برابر خشونت و تفکر افراطی چیست؟.
جواب: بسترسازی برای فرهنگ رواداری و مدارا در جامعه و نیز مبارزه با افراط گرایی، راه حل درازمدت را میطلبد، بایستی برای جامعه فارغ از افراطیگری، عرصههای آموزشی، فرهنگی، سرمایه اجتماعی، توسعه ملی و حکومتداری خوب مد نظر باشند. از زاویههای یادشده بایستی زمینههای تعصب و تبعیض را نشانه گرفت و برای گسترش تفاهم و دوستی، بهـویـژه رواداری در میان گروههای اجتماعی، فرهنگسازی کرد.
مهم است تا در جهتِ ترویج و نهادینه ساختنِ ارج نهادن به تنوع، توانایی زندگی کردن و اجازه زندگی دادن به دیگران، توانایی اختیارکردن عقاید فردی و در عین حال، به رسمیت شناسی دیگران در پایبندی به عقاید خود، توانـایی استفاده از حقوق و آزادیهـای فـردی بـدون تجـاوز کـردن بـه حقـوق و آزادیهـای دیگـران، رواداری را به عنوان ارزش و فضیلتِ اخلاقی به عنوان پایه و اساس حقوق بشر و دموکراسی و در نهایت، دستیابی بـه صـلح و عدالت، ترویج کرد و نهادینه.
سخنرانی سید حسین اشراق در چهارمین نشست از سلسله برنامههای گفتمان تساهل و مدارا در دانشگاه کابل
قسمت دوم سخنرانی سید حسین اشراق در چهارمین نشست برنامههای گفتمان تساهل و مدارا در دانشگاه کابل