آموزش دختران اولویت شماره یک باشد
محمد رضا پارسا
در اواخر ماه پایانی سال 2018 میلادی، «نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و کودکان» گزارش خود را که نتیجه یک نظر سنجی را بازتاب میداد منتشر کرد که بر مبنای آن 63 درصد دختران در افغانستان قبل از 15 سالگی مکتب را ترک میکنند. این گزارش حامل پیام جدی است؛ وقت آن رسیده است که بسیج همگانی برای دادخواهی آموزش کودکان به ویژه کودکان دختر شکل بگیرد.آمار ارایه شده هشدار بزرگی برای آینده جامعه ماست. زنان بیسواد، نسلهای پیاپی بیسواد.
هرچند وزارت معارف کشور در واکنش به نشر این گزارش آماری از وضعیت معارف ارایه کرده است و از بازگشایی و ایجاد مکاتب بیشتر برای دختران خبر داده است اما تلاش این نهاد به تنهایی، برای حل این معضل کافی نیست. ضرورت است که خانوادهها بستههای معلوماتی لازم را برای اهمیت باسوادسازی دختران دریافت کنند و مسوولیت آنان برای نجات افغانستان از «ظلمت» و سیاهی تبیین و تفهیم شود.دولت، رسانهها، شخصیتهای تاثیرگذار فرهنگی، نهادهای مدنی و همه ما مسوولیت داریم تا در کاهش و محو بیسوادی زنان بکوشیم.
چیزی که یادآوری آن ضروریست این است که بیسوادی یک نقطه ضعف کلان است و بیسوادی زنان نقطه عطف این نقطه ضعف است. بیسوادی زنان، معلولهای هشداردهندهای دارد که مخوفترین آن «محرومیت یک نسل» یا چند نسل از موهبتی به نام «آموزش» و معرفت خواهد بود. وجود یک مادر باسواد در خانواده، با سواد شدن فرزندان خانواده را بسیار محتمل میسازد و آن را ضمانت میکند. عکس آن میتواند نا امیدکننده باشد.
اینجاست که به یک نتیجه واضح میرسیم: آموزش دختران «اولویت شماره یک» باشد. دولت توجه و حمایتهای لازم را در این زمینه مبذول بدارد. نهادهای حامی آموزش کودکان، به ویژه نهاد یونسیف برای کاهش درصدی ارایه شده و تغییر فرهنگی هزینه بیشتری اختصاص دهد. نهادهای فعال علمی و فرهنگی و شخصیتهای انفرادی در این زمینه دادخواهیها و کارزارهای وسیع را راه اندازی کنند و همه منابع باید به کار بسته شود تا رقم دختران / زنان بیسواد کاهش و به صفر برسد. راه دیگری نیست، کلید روشنایی و کلید توسعه در باسوادسازی دختران وابسته است و بدون آن دورنمای نا امید کنندهای از آینده به نظر میرسد. خانوادههایی که دختران شان را اجازه مکتبرفتن نمیدهند باید بدانند که تصمیم آنها، تصمیمی درباره آینده و سرنوشت یک ملت است. این صرفا یک مساله فردی / ذوقی نیست؛ مسوولیت خطیر اجتماعی و انسانی است. دختران آنان که امروز فرزندان آنهاست، فردا شخصیتهای مستقل اجتماعی اند که خود مسوولیت تربیت فرزندان و افراد دیگر را دارند. این نکته بسیار واضح است. اعمال سلیقه شخصی در این راستا تبعات کشندهای در پی دارد. پس بهتر است همه مسوولیت انسانی خویش را در راستای تربیت مادران باسواد انجام دهیم، تا فرداهای روشنی برای نسلهای آینده کلید بخورد.