داستان تنها قصه نیست که کسی فقط به آن گوش داده و از خواندن و شنیدن آن لذت ببرد بل جهانی شناور است که قصهگوی موفق با خلق اینجهان شناور، خواننده یا شنونده را در اعماق آن فرومیبرد. آن جهان هنری مملو از داشتههایی است که هر چیز غیرممکن را ممکن میسازد و آفریننده، به قول ارسطو، جهانی را خلق میکند که باید باشد یا میخواهد باشد. داستانها تنها تاریخ نیستند که خواننده فقط با خواندن آن وارد یک مسألهٔ تاریخی یا سیاسی شود، بل داستان، پرتابگری است که خواننده را منحیث یکی از شخصیتها وارد میدان تاریخ کرده و به او نیروی اراده میدهد تا یک تاریخ برساخته را آنگونه که میخواهد دستکاری کرده و جهانی ایدهآل را بنا کند.
ادبیات، به ویژه ژانر رمان، جدا از این که شخص خواننده را وارد جهان داستانی میکند، او را دچار تغییر نیز میسازد؛ تغییری که شاید به طور آنی محسوس نباشد، اما به صورت تدریجی رفتهرفته ذهن و روان او را دگرگون خواهد کرد.
دروضعیت نابهسامان روانی انسانهای امروز لازم است که ادبیات بیشتر خوانده و تحلیل شود. ادبیات از یکسو روزنهٔ رفتار اجتماعی است و از سوی دیگر به صورت نامرئی تأثیر ژرف برذهن و روان خواننده میگذارد. در واقع چرخهٔ بازتولید ادبیات و رفتار اجتماعی با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارد. به قول تقی پورنامداریان، هر قشری ادبیات خودش را تولید میکند.
پیر بوردیو یکی از نظریهپردازان معروف علوم اجتماعی، نظریه «میدان» و «سرمایهٔ فرهنگی» را مطرح کرده و آن وارد گفتمانهای اجتماعی-فرهنگی میکند. وی معتقد بود که رفتارهای اجتماعی در قالب میدانهای متنوع با ویژگیهای خاص خودش تعریفشدنی است. در هر جامعهای افراد در درون میدانهای متعدد فعالیت دارند که یکی از کلانمیدانها در مرکز و میدانهای دیگر در پیرامون و بالآخره در حاشیهها قرار میگیرند. روابط و جایگاه این میدانها به اساس رابطهٔ قدرت تثبیت میشوند. بوردیو در کنار اینکه نظریهٔ میدان را مطرح کرد، به تنوع سرمایهها را نیز میپردازد. غنامندی این سرمایهها قدرتآفرین است و در رابطهٔ قدرت میدانها به شدت تعیینکننده است. وی برخلاف کارل مارکس که تنها «سرمایهٔ اقتصادی» را منشاء تعیین طبقات و تحلیل روابط قدرت در امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… میدانست، اندوختههای دیگری چون سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و نمادین را نیز در این مورد سرنوشتساز میدانست. از نظر بوردیو سرمایهٔ فرهنگی شامل فعالیتهایی میشود که در حوزهٔ هنر، ادبیات، فرهنگ و آموزش صورت گیرد. افرادی که با توجه به دیدگاههای مشترک فرهنگی زیر یک چتر آن گرد میآیند، «میدان فرهنگی» را میسازند.
با توجه به نگاه بوردیو فعالیتهای قاف قصه در میدان دانشگاهی و فرهنگی جامعهٔ جنگزده و گریزان از کتاب افغانستان بسیار مهم و تأملبرانگیز است. ششسال میشود که گروه قاف قصه فعالیت میکند. اعضای قاف قصه، هفتهوار یک کتاب را انتخاب میکنند و پس از خواندن، در یک روز و ساعت معین آن را به بررسی و تحلیل میگیرند و دیدگاههای خود را با یکدیگر شریک میسازند. از آغاز تا اکنون دانشجویان زیادی در این گروه به صورت پیوسته یا کوتاهمدت حضور داشتهاند. بیشترین مواد خواندنی این گروه داستان و به ویژه رمان بوده است. رمانهایی معروف و مهم در این گروه خوانده شد. در دو سال اخیر به صورت موضوعی نیز کتابهایی را به خوانش گرفتهاند. در قاف قصه موضوعاتی چون فلسفه، مطالعات فرهنگی، اسلامشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی و مطالعات زنان بررسی شده است.
فعالیت قاف قصه روی ذهن و افکار خوانندگان تأثیری زیاد گذاشت. به باور من آنچه را که ارسطو در کتاب پایوتیک یا بوطیقا زیر نام «کاتارسیس» یاد میکند در رمانها نیز وجود دارد. ارسطو میگفت که آثار هنری به ویژه تراژیدی در ادبیات، مخاطب را با نشاندادن حوادث پرفراز و نشیب دچار شفقت و ترس میکند که در نتیجه باعث کاتارسیس(تهذیب نفس/ پالایش روان) میشود. بنابر این کارکرد اثر هنری برای مخاطبان امری زیانبار یا بیهوده نیست. در رمان نیز چنین اتفاق میافتد؛ خوانندهٔ ژرفنگر اگر تا آخر در فضای رمان بماند و فضا و شخصیتهای داستان را با ترس، شفقت و دلهره داستان را به آخر خط برساند در نتیجه روح وی او تلطیف خواهد یافت و او دچار «پالایش روان» یا کاتارسیس خواهد شد.
قاف قصه بستری شد که روان خوانندگان آن گروه را پالایش دهد و ارزشهای انسانی، آگاهی، احساس، فرهنگ و عقاید آدمها را بیشتر از پیش متجلی سازد. اگر قرار باشد تغییر روی خوانندگان گروه قاف قصه به صورت آماری تحلیل شود من باور دارم که این دریافت شگفتآور خواهد بود. به عنوان نمونه جایگاه فکری خودم از زمان پیشا قاف قصه تا اکنون صعود چشمگیر داشته است. با قاف قصه توانستم کتابهایی خوب و خواندنی را بخوانم و به شدت روی روان و افکارم تأثیر گذاشت. من اکنون آن فردی نیستم که ششسال پیش بودم. همینگونه روی اعضای دیگر قاف قصه نیز تأثیر چشمگیر داشته است. قاف قصه با ادامه این روند میدان کوچک فرهنگی را ساخت و اعضای این گروه تلاش دارد تا از راه خواندن و ترویج کتابخوانی میدان کوچک کتابخوانی را به یک میدان بزرگ و قابل ملاحظهٔ فرهنگی گسترش دهد.
در شرایط کنونی تنها راه نجات ارزشهای انسانی و ترویج دانش و روشنگری، خواندن و گفتوگو است. پس بایسته است که بخوانیم تا بدانیم و بنویسیم تا جهان را برای دیگران قشنگتر سازیم.
برای قاف قصه و اعضای این گروه پیروزیهای بزرگ و راههای هموار را خواهانم. ششسالگی قاف قصه خجسته است.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.