آبرنگهای استاد راشد رحمانی، بر رهیافت شاعرانهای از مفهوم هنر، شعر و طبیعت مبتنی است که تصورات ما را از معنای این واژهها دگرگون کرده و تلقی هستیشناسانهتری را ممکن میکند. او با ظرافتکاریهای استادانهاش در آبرنگ، پویش و کنش نوستالژیک ما را زنده میکند.
دوستانی که دستی در نقاشی دارند، نیک میدانند که نقاشی چهره و طبیعت با روش آبرنگ، دشوار است. ایجاد پرسپکتیو، ایجاد رنگسایهها، ایجات حسیات، وضوح درجات روشنی-تاریکی، عناصر دیگری که تابع نظام رنگسایهها هستند؛ از قبیل شکلها، لکهها، حرکتها، فضا… برای ایجاد فُرم. وجود نقشمایهها، قلمزنیهای آهنگین، همآمیزی رنگهای سطح، و نشست سنجیده زیررنگها وجهههایی از نقاشی شرق را برای مخاطب تداعی میکنند. در کنار این مشخصههای فنی، میتوانیم از عوامل هستیشناختی-زیباشناختی ویژهای سخن گفت که به موازات کندوکاوهای فنی نقاشی، بر منش شاعرانه آثار استاد رحمانی اثر داشته است.
هر اثر استاد رحمانی، یک اثر موزون است. ضربآهنگ و موزونیت آثار او، بازتاب نظم حیات و زندگی روح است. یعنی او خودش را از جهان نابسامان و پرآشوب امروز رهانیده است، از جهانی بتنی/کانکریتی و به جهان طبیعی پناه برده است. در اغلب آثار او ، بینظمی پیدا و پنهان جهان پراغتشاش و متلاطم، جای خود را به جهانی آرام و طبیعی وامیگذارد. از همینرو، رنگها در کارهایش متعادل است و اغلب گرم و نرم. رنگهای روشنِ زرد، سبز و آبی بیشتر. او با نگاهی شاعرانه به زندگی، راه گشودن به افقهای تازه و چشماندازهای فراخی از طبیعت و روستا و قریه و دِه و… را بر روی مخاطب میگشاید. آبرنگهای او، یکبار دیگر ما را در راستای جستجوی هویتی بومی و محلی فرامیخواند.
او با آبرنگهایش، با طبیعت به گفتگو نشسته است. گفتگو با طبیعت به این معنا است که آن را از منظر روزگار خویش ببینیم و تعارضهایش را با هستی معاصر بسنجیم.
در آبرنگهای استاد رحمانی، اشیا و چشماندازها پوسته آشنا دارند و جهانی از ضرورت و امکان و اتفاق شکل میدهند. اگر آبرنگهای او را از جنبههای زیست-سنتی نگاه کنیم، باید بگویم که او منظر ثابتی دارد، و تصویرهای سیالی را از چشماندازهای آشنا ترسیم میکند که ما باری یا آنرا تجربه کردهایم، یا از طروق دیگری با آن مواجه شدهایم. آبرنگهای او، انتزاع نیستند و وضوح کامل دارند. هیچ چیزی ناآشنایی را تداعی نمیکنند: کوه، درخت، چشمه، خانههای کاهگلی، جادههای خاکی، مردمانی سنتی، پوششهای سنتی… یعنی ما با نشانههای غیرمتعارف در کارهای او طرف نیستیم. آنچه که میشود از کارهای او استنباط کرد این است که دنیا را در پویش و تحول دیدن و هنر و طبیعت را در تغییر و تکوین مدام دریافت کردن.
افلاطون، شعر، تولید، ساخت و هنر را بهطور کلی فرایندی که چیزی را از «نیستی» به «هستی» میکشد، تعریف میکرد. استاد رحمانی طبیعت را با ضرورت هستی و زایش و پویش مدام آن پیوند میزند. از اینرو، موتیفی که در کارهای او بسیار با اهمیت است، طبیعت است، طبیعتی که کمتر دستخوش تحول شده است، هرچندی که در اغلب کارهای او، حضور انسان را میبینیم. در آبرنگهای استاد رحمانی، آفرینش به معنای بودنی متحول است، شدنی مدام است، و حسرت پیاپی است.
اگر با استنباط نشانهشناختی هنر را نشانهای بدانیم که از موضع اثبات و نفی با روایتها و انگارههای پیش از خود رویاروی میشود، آبرنگهای استاد رحمانی در راستای نفی نگاه عادتزده ما به زندگی کانکریتی/ماشینیشده و در آویختن ما با بداهتهای کاذب زندگی در دل سرمایهداری…، بلکه ما را به رجعت دوباره به طبیعت فرامیخواند. از اینرو، با مواجهه با آبرنگهای او، میتوانی از در سبزی وارد شوی که او به نشانه دریچهای به برگشت به طبیعت پیش رویت گذاشته است.
آبرنگهای استاد رحمانی، خوان گسترده و شکیلی است از نعمتهای سرزمین ما که حوادث تاریخیاش را از طریق ثبت رنج مردماناش بر مکانها، در زمانهای گوناگون به تو مینمایاند؛ آنجا که به شهرها میپردازد، رنگهایش اغلب سرد؛ خاکستری و تیره و تار میشود.
در آبرنگهای استاد رحمانی، استفاده بهینه از رنگ و ظرافت در اجرا، رشکبرانگیز است. چنانکه رنگها در آبرنگهای او، آشنا و ناآشنا مینمایند. آبی آسمان این آبرنگ یا آن آبرنگ، فیروزه جادویی این بنا یا آن بنا، موجهای غلتان و افتان آب روان جویچه این آبرنگ یا آن آبرنگ…، آری، تصویرها برایت آشنا هستند. احساس میکنی بارها و بارها دیدهایشان. اما نه از اینگونه، گونهای میان بود و نبود. رنگ هست و نیست. بهراستی درنمییابی که این رنگها هستند که میبینیشان و از آنها لذت میبری، و یا اینکه لذتِ از تماشا این رنگها را در ذهن و روان تو میخلد.
در آبرنگهای استاد رحمانی، رنگها تشخص و منش ویژهای پیدا کردهاند؛ چنانکه هر رنگ در چارچوب هر آبرنگ تشخص ویژهای یافته است؛ استثنا شده است. پرتو زرد این آبرنگ را مشکل بتوان در لحظهای دیگری از آبرنگ دیگر دریافت. حضور غریب آن انسانی نشسته در کنار درخت را در کجای این جهان جز در دل این آبرنگ میتوانیم دریافت… آیا این مکاشفه نیست؟ آیا این شعر نیست؟ شعری که از طریق آب و رنگ، به ثبت درآمده است؟
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.