بررسی اثربخشی گروه‌درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر حل مسأله و جرات‌ورزی کودکان کار مهاجر افغانستانی در ایران

 رها احمدی؛ کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی

 

چکیده

با گسترش علم و افزایش آگاهی بشر بر مراحل رشدی و سلامت انسانی به این نتیجه می‌رسیم که دوران کودکی نقش مهم و غیرقابل انکاری بر فرد دارد. امروزه پدیده‌ی کودک کار به‌عنوان یک مساله‌ی پیچیده‌ی اجتماعی از جنبه‌های متفاوت مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است و اثرات جدی این پدیده بر کودکان و آینده‌ی آن‌ها بر کسی پوشیده نیست.

کودکان کار، کودکانی هستند که دوران کودکی پرخطر و آسیب‌زایی دارند و در شرایط حاصل از نابرابری و تبعیض و خشونت رشد می‌کنند. از این‌رو، حق طبیعی آن‌ها که -حق زندگی و داشتن شرایط طبیعی و مهم برای رشد سالم است- از آن‌ها سلب شده است.

یکی از بعد‌هایی که فرصت یادگیری و آموختن در آن بعد از کودکان کار سلب شده است، بعد مهارت‌های زندگی به‌ویژه حل مساله و جرات‌ورزی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر روی حل مساله و جرات‌ورزی در کودکان کار مهاجر افغانستانی در ایران است. جامعه‌ی نمونه در این پژوهش تعداد ده نفر از کودکان 10 الی 18 سال بوده‌اند که به‌مدت 8 جلسه‌ی یک‌ساعته در این پژوهش شرکت کرده‌اند. بررسی اثربخشی پژوهش از طریق ثبت گزارش‌های کودکان کار از به‌کارگیری آموزش‌ها در محیط خارج از جلسه‌ی درمان و نیز از طریق مشاهده‌ی مستقیم کودکان کار توسط درمان‌گر در طی جلسات و ثبت تغییرات در آن‌ها انجام شده است. در طی این پژوهش مشاهده شد که کودکان کار پس از یادگیری مبانی تحلیل رفتار متقابل سعی می‌کنند که آن را در محیط خارج از درمان به‌ویژه در محیط کار تمرین کنند و از این طریق مشاهده شد که به‌نحو فعال‌تری توانسته‌اند با موقعیت‌هایی که نیاز به حل مساله و جرات‌ورزی و دفاع از حقوق خود دارند، روبرو شوند.

 

مقدمه

کودکان همواره یکی از نخستین قربانیان جنگ و خشونت هستند که نه‌تنها کودکی آن‌ها از آنان گرفته می‌شود، بل آینده و سرمایه‌های انسانی آنان نیز با خطر مواجه می‌شود و امکان داشتن یک زندگی سالم از آن‌ها سلب می‌شود. کودکانی که به‌منظور دست‌یابی به شرایط بهتر و گریز از جنگ، خشونت و فقر خان‌مان‌سوز اقدام به مهاجرت اجباری می‌کنند و با خطر و آسیب‌های مسیر قاچاقی مواجه می‌شوند، پس از رسیدن به مقصد وارد بازار کارهای زیرزمینی و اتاق‌های کارگری می‌شوند و بستر و تمهیداتی برای حمایت‌های درمانی، مراقبتی و بهداشتی برای کودکان در نظر گرفته نشده است.

چو‌ن‌این روندی با آگاهی بر این‌که اغلب کودکان تجربیاتی نزدیک به مرگ در مبدأ و در مسیر قاچاقی داشته‌اند، آن‌ها را بدون این‌که حمایت و مراقبت‌های لازم را دریافت کنند، وارد چرخه‌ی آسیب‌رسان دیگری می‌کند و امکان التیام را از آن‌ها سلب می‌سازد.

دوران کودکی مهم‌ترین دروان زندگی فرد محسوب می‌شود، زیرا این دروان فرصتی است که کودک امکان ایجاد خزانه‌ی نگرشی، فکری و رفتاری خود را دارد. نوع خزانه‌ای که در دروان کودکی فرد ایجاد می‌شود، بر آینده‌ی او تاثیر مستقیم گذاشته و نوع بودن‌اش و چگونه بودن‌اش را تعیین کرده و وسعت و محددیت‌های نگرشی، فکری و رفتاری را در او شکل می‌دهد.

کودکان کار، کودکانی هستند که فرصت و بستر مناسب برای پاسخ‌گویی به نیازهای یادگیری و رشدی آن‌ها فراهم نیست و مراحل یادگیری و رشدی خود را به‌نحوی موثر و کارآمد طی نمی‌کنند. از این‌رو، کودکان کار، کودکانی هستند که از شرایط طبیعی و لازم برای رشدشان جدا شده‌اند و در شرایطی قرار گرفته‌اند که توان‌مندی‌ها و مهارت‌های لازم برای زندگی در آن شرایط را ندارند.

یکی از مهارت‌ها و توان‌مندی‌هایی که امکان آموزش صحیح و سالم آن از کودکان کار سلب شده است، مهارت‌های زندگی است که شامل جرات‌ورزی، حل مساله، ارتباط صحیح با دیگران، ناامیدی، سبک اسناد منفی و دیدگاه منفی نسبت به‌خود و محیط را نام برد (الیس و راتلیف.1995).

حل مسأله، مهارت تصمیم‌گیری است که شامل شناخت و شناسایی و تعیین وضعیتی است که در آن تصمیم‌گیری، جمع‌آوری اطلاعات، بررسی و تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود انجام می‌شود و پیامدهای رفتار در آن وضعیت و گرفتن بازخورد از محیط اجتماعی ارزیابی می‌شود و در نتیجه شخص با جایگزین‌کردن تصمیم‌هایی که می‌تواند نتایج مثبت و موثرتری را برای زندگی در پی داشته باشد، اقدام به اتخاذ تصمیم مناسب‌تر کند (شومن،گراف،جنیک، گری و هومل 2013).

در واقع پژوهش‌ها نشان داده‌اند افرادی که از مهارت‌های حل مساله پایینی برخوردارند، در مواجهه با مشکلات با شکست مواجه‌شده و به محض رویارویی با موانع، ممکن است با بروز رفتارهای برانگیخته نسبت به آن واکنش نشان دهند و احساس ناکامی کرده و یا برای پرهیز از موقیعت مشکل‌ساز گوشه‌گیر شوند، فرآیندی که می‌تواند به‌روز رفتارهای سازش‌نایافته را برای فرد در پی داشته باشد. (شومن و همکاران،2013،فولر،هانسن،بارنتو، و گرند.2013)، (فولر و همکاران .2013).

در بین مهارت‌های زندگی قاطعیت (جرات‌ورزی) به‌معنای دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات به‌شیوه‌ی مستقیم، صادقانه و مناسب است. افراد قاطع در عین‌حال که منفعل نبوده و به‌خود احترام قایل‌اند و اجازه نمی‌دهند دیگران از آن‌ها سوءاستفاده کنند، به خواست‌ها و نیازهای دیگران نیز احترام گذاشته و به‌شیوه‌ی مدبرانه با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند (کینکه.1396). در این میان آموزش و مهارت جرات‌ورزی به نوجوانان احساس خودکارآمدی می‌دهد که در روابط متقابل او با دیگران و ایجاد اعتماد و عزت نفس در وی تاثیر مثبت خواهد گذاشت.

بر این اساس، از آن‌جایی‌که کودکان کار مهاجر از یک‌سو با اجتماع در تماس نیستند و دایره‌ی تعاملات آن‌ها نیز محدود و مختص به محیط‌های کاری و اتاق‌های کارگری است و از دیگرسو به‌عنوان کارگر ارزان‌قیمت در کارگاه‌های زیرزمینی شناخته می‌شوند، دارای موضع ضعف بوده که عدم وجود پایگاه‌های حمایتی آن‌ها را آسیب‌پذیرتر کرده و در خدمت کارفرمایانی قرار می‌دهد که تنها هدف‌شان تولید بیش‌تر و کارگر ارزان‌قیمت و مطیع است که قدرت چانه‌زنی نداشته باشند. از این‌رو، کودکان کار مهاجر در چون‌این شرایطی به انطابق با شرایط اجباری موجود پرداخته و دارای ویژگی‌های مشخصی چون اعتماد به نفس پایین، احساس حقارت، نداشتن تفکر نقاد و قدرت حل مساله، قاطعیت و جرات لازم برای دفاع از حقوق حقه‌ی خود هستند و در اغلب موارد از حق و حقوق انسانی خود نیز اطلاعی ندارند.

 

رویکرد نظری

یکی از موثرترین نظریه‌های روان‌شناختی برای حل مشکلات روانی انسان، نظریه‌ی تحلیل رفتار متقابل «اریک برن» می‌باشد (حمید و دهقانی.1391). تحلیل رفتار متقابل برای نشان دادن روابط سالم بین فردی و رشد توانایی‌های درون فردی افراد موثر است (موراکامی و همکاران 2006). این نظریه تصویری از ساختار روان‌شناختی انسان‌ها ارایه می‌دهد و به‌ما کمک می‌کند دریابیم انسان‌ها چگونه رفتار و عمل می‌کنند و هم‌چنین نظریه‌ای برای ارتباطات فراهم می‌آورد (جونز و استوارت، ترجمه‌ی دادگستر 1376).

تحلیل رفتار متقابل ‌نخستین‌بار توسط اریک برن (1960) معرفی شد که پس از آن مقبولیت زیادی در موقعیت‌های روان‌درمانی پیدا کرده است و می‌تواند در ارتقای سلامت روانی افراد موثر باشد (موراکامی و همکاران 2006؛ بوث 20017).

برن این درمان را براساس چهار سطح طبقه‌بندی کرده است:

  • کنترول اجتماعی: نخستین گام بهبود مراجع، کنترول رفتارهای ناسالم در بافت اجتماعی است. حتا اگر او هنوز احساس بدی در مورد مشکلات خود داشته باشد.
  • بهبود علایم: نه‌تنها مربوط به کنترول رفتار فرد می‌باشد، بل احساس رهایی از سردرگمی و اضطراب را نیز دربردارد.
  • درمان انتقالی: در این مرحله، مراجع از حمایت درمان‌گر برخودار است و او را همانند والدی حمایت‌گر کنار خود می‌یابند و با تکیه بر این انتقال می‌تواند خودش را از نمایش‌نامه‌ای که در مسیر به‌دست خودش نوشته است، آزاد سازد. درمان نمایش‌نامه در پایان درمان مراجع دارای یک بالغ یک‌پارچه می‌شود که می‌تواند درمان‌گر درونی خود را بر درمان انتقالی غالب سازد. او می‌تواند هم‌اکنون به‌دور از نمایش‌نامه‌ی خود حرکت کند و در نتیجه خود را فرد ماهر و مسوولی درک کند که می‌تواند در رابطه با واقعیت جاری، به‌طور مستقل، احساس، فکر و عمل کند (اکبری و همکاران 1391).

نظریه‌ی تحلیل تبادلی با شناساندن والد، بالغ و کودک، انسان ناشناخته برای خویش را به‌آگاهی بهتری می‌رساند و بدین ترتیب او می‌تواند از یوغ اسارت در گذشته نجات یابد (ویدووسون.1393). تاکنون پژوهش‌های زیادی در خصوص اثربخشی رویکرد تحلیلی رفتار متقابل در جلسات درمانی فردی و گروهی انجام شده است که نتایج نشان از اثرگذاری مثبت این رویکرد در این پژوهش‌ها دارد.

فرهنگی، ف و آقامحمدیان شعرباف، ح. (1385) در طی پژوهش «تاثیر روان‌درمان‌گری گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر شیوه‌های رویارویی بر استرس نوجوانان» به این نتیجه رسیده‌اند که به احتمال 95 درصد روش مذکور بر شیوه‌های رویارویی نوجوانان موثر بوده است و موجب کاهش هیجان‌مداری و افزایش مساله‌مداری در شیوه‌های رویارویی نوجوانان می‌شود.

اقبالی، م و موسوی، س و حکیما، ف (1395) در پژوهش «اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر سبک‌های فرزندپروری مادران» نشان دادند که آموزش تحليل رفتار متقابل ابزاري است که به مادران کمک مي‌کند که هيجان‌هاي‌شان را کنترول کرده و رابطه‌ی بالغانه را به‌جاي انتقاد از فرزندان‌شان به‌کار گيرند.

نوشادی، ش و معتمدی هـ (1394) در پژوهش «اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایت زناشویی» نشان دادند نتايج آزمون تحليل هم پراکنش (کوواريانس) که آموزش گروهي براساس رويکرد تحليل رفتار متقابل موجب افزايش معنادار در سطح رضايت زناشويي زنان شرکت‌کننده شده است.

صدیقی، س و مکوندحسینی، ش و قنبری هاشم آبادی، ب (1395) در پژوهش «اثربخشی گروه‌درمانی تحلیل رفتار متقابل بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین» نشان دادند براساس نتايج به‌دست آمده، الگوي ارتباطي سازنده‌ی متقابل مردان، زنان و به‌طور کلي زوج‌هاي گروه آزمايشي به‌طور معناداري نسبت به گروه گواه در مرحله‌ی پس آزمون و پيگيري افزايش نشان داد  (p<0.05) يافته‌هاي پژوهش نشان داد که گروه‌درماني تحليل رفتار متقابل در افزايش الگوهاي ارتباطي سازنده‌ی زوج‌ها موثر است.

جباری، ر و میرزاحسینی، ح و صادق محبوب، س (1398) در پژوهش «اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و مهارت‌های ارتباطی نوجوانان بزهکار» نشان دادند که  نتايج پژوهش اثربخشي به کارگيري آموزش گروهي تحليل رفتار متقابل را بر افزايش تحمل پريشاني و بهبود مهارت‌هاي ارتباطي نوجوانان بزهکار تاييد کرد.

 

روش پژوهش

محقق در این تحقیق از دانش پس‌زمینه‌ای برخوردار بوده که حاصل سال‌ها فعالیت با کودکان کار و خیابان می‌باشد. از این‌رو، با آگاهی و شناخت کافی نسبت به کودکان کار یکی از مجموعه نیازهای مهم و ضروری‌ای که برای کودکان تشخیص داده شده، نیاز به مهارت‌های زندگی به‌طور عام و نیاز به حل مساله و جرات‌ورزی و تفکر نقاد به‌طور خاص است. روش پژوهش در این تحقیق کیفی بوده که به‌واسطه‌ی مشاهده‌ی اعضا در درون جلسه و ثبت اطلاعات حاصل از مشاهده، گفت‌وگو با اعضا و رصدکردن تغییرات در آن‌ها و نیز به‌واسطه‌ی ثبت خودگزارش‌های افراد و تجزیه و تحلیل آن‌ها، صورت گرفته است.

 

جامعه، نمونه و روش نمونه‌گیری

جامعه‌ی مورد نظر در این تحقیق، کودکان کار مهاجر افغانستانی واقع در جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان هستند که روش نمونه‌گیری از طریق نمونه‌های در دسترس و هدف‌مند بوده است. نمونه‌ی مورد مطالعه در این پژوهش ده نفر از کودکان کار 14 الی 18 سال مهاجر افغانستانی بوده‌اند که به‌مدت هشت جلسه‌ی یک‌ساعته در گروه‌درمانی شرکت داشته‌اند. بررسی اثربخشی پژوهش از طریق ثبت گزارش‌های کودکان کار از به‌کارگیری آموزش‌ها در محیط خارج از جلسه‌ی درمان و نیز از طریق مشاهده‌ی مستقیم کودکان کار توسط درمان‌گر در طی جلسات و ثبت تغییرات در آن‌ها انجام شده است.

 

طرح جلسات درمان

طرح جلسات گروه‌درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل در جدول شماره 1 ارایه شده است.

جدول شماره (1)

طرح جلسات درمانجلسه
پس از معارفه‌ی قوانین و مقررات گروهی توسط مشاور ارایه شد. فرآیند درمان استفاده از پیام‌های کلامی، غیرکلامی، تحلیل ساختاری ساده‌ی حالات نفسانی (بالغ، والد وکودک) بود. از مراجعین خواسته شد که اتفاق‌ها و خاطراتی از محیط کارشان و نوع رابطه‌شان در محیط‌های کاری خود را تعریف کنند. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و حالت‌های بالغ، کودک و والد را در آن مشخص کنند).1
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: مشارکت گرفتن از اعضا برای مشخص کردن حالت‌های والد، بالغ و کودک در اتفاق‌های تعریف‌شده. توضیح دادن نوازش به‌عنوان یک نیاز اساسی انسان. در آخر جلسه از اعضا خواسته شد که حالت‌های والد، بالغ و کودک خود را طی جلسه بازگو کنند و مشخص کنند که بیش‌تر با چه حالتی در جلسه حضور داشتند. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و حالت‌های بالغ، کودک و والد را در آن مشخص کنند).2
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: اتفاق‌هایی‌که در این جلسه‌ی تعریف کردن نشان می‌داد که در حال درک وضعیت غالب خود هستند و با اظهارنظرهایی چون من در حالت کودک بودم. یا صاحب کار یک والد بود، نمود پیدا کرده بود. در این جلسه از اعضا خواستیم که نقش یکی از اتفاق‌های تعریف‌شده را بازی کنند و در طی آن به دوست‌شان کمک کنند که در نقش بالغ قرار بگیرد. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و حالت‌های بالغ، کودک و والد را در آن مشخص کنند).3
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: معرفی سه مغز خزنده، لیمبیک و کورتکس با اصطلاحات ساده‌سازی‌شده (مغز پایینی، مغز میانی و مغز بالایی). توضیح ارتباط بین سطح‌های والد، بالغ و کودک با سه مغز. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و بگویند که از کدام بخش مغزشان استفاده کرده‌اند).4
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: مشارکت گرفتن از اعضا برای مشخص کردن حالت‌های والد ، بالغ، کودک و سه مغز در اتفاق‌های تعریف‌شده. تمرین دادن نوازش به یک‌دیگر به‌صورت کلامی. ارایه‌ی تکلیف (هر کدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و بگویند که از کدام بخش مغزشان استفاده کرده‌اند).5
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: استفاده از تکنیک ایفای نقش بین اعضا به‌هدف تقویت حالت بالغ در اعضا. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و بگویند که از کدام بخش مغزشان استفاده کرده‌اند).6
بررسی تکلیف جلسه‌‌ی قبل: با خودگزارش‌هایی که توسط اعضا تعریف شد، مشخص شد که اعضا در حال یادگیری نقش‌ها در محیط کاری خود هستند و با خود می‌گویند: اگر بالغ‌ام بود چگونه واکنش نشان می‌داد؟ مشارکت گرفتن از اعضا برای یاری‌رساندن به بالغ هم‌تیمی خود. ارایه‌ی تکلیف (هرکدام یک اتفاق از محیط کار خود بیاورند و بگویند که از کدام بخش مغزشان استفاده کرده‌اند).7
بررسی تکلیف جلسه‌ی قبل: مشارکت گرفتن از اعضا برای مشخص کردن سه سطح مغز و حالت‌های نفسانی در اتفاق‌های تعریف‌شده. در نهایت توضیح روندی که هر فرد در گروه طی کرد، براساس خودگزارش‌ها.8

 نتیجه‌گیری

بررسی اثربخشی پژوهش از طریق  ثبت گزارش‌های کودکان کار از به‌کارگیری آموزش‌ها در محیط خارج از جلسه‌ی درمان و نیز از طریق مشاهده‌ی مستقیم کودکان کار توسط درمان‌گر در طی جلسات و ثبت تغییرات در آن‌ها انجام شد. بر این اساس، در روند جلسات مشاهده شد که اعضا پس از یادگیری سه حالت نفسانی (والد، بالغ و کودک) و همین‌طور یادگیری سه مغز، تلاش می‌کنند که آن را در محیط کار و در ارتباط با صاحب کار و همکاران خود به‌کار گیرند و تلاش می‌کنند که با موقعیت اضطراب‌زا به‌نحوی فعالانه روبرو شود و به‌دنبال حل مساله باشند. مشاهده شد که اعضا پس از گذراندن این دوره، مقدار منزوی بودن، منفعل بودن در برابر ضایع‌شدن حق و حقوق و گوشه‌گیری آن‌ها کاهش پیدا کرده و به‌دنبال پیداکردن راه‌های موثر برای ایجاد تعامل بالغانه با دیگران باشند. افراد در طی این دوره توانستند آرام‌آرام مشارکت فعال در گروه داشته باشند و به مرحله‌ی پرسش‌گری و نقدسازنده در برابر دیگر اعضا برسند. برای خیلی از اعضا در ابتدا گفت‌وگو در کلاس دشوار بود و همراه با علایم اضطرابی شدید ظاهر می‌شد که در طی زمان علایم از بین رفته و گروه به مرحله‌ای از پویایی و مشارکت رسیده بود.

 

منابع مطالعاتی

جباری، ر و میرزاحسینی، ح و صادق محبوب، س (1398). اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و مهارت‌های ارتباطی نوجوانان بزهکار. روان‌شناسی تحولی (روان‌شناسان ایرانی)، 16(61 )، 73-85. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=490993

نژادکریم، ا و سلیمی، ه و جاودان، م و حسین‌زاده، پ (1396). اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش سطح بخشودگی زنان. رویش روان‌شناسی، 6(4)، 109-130. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=309032

صدیقی، س و مکوندحسینی، ش و قنبری هاشم آبادی، ب (1395). اثربخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، 17(3 (پیاپی 65)), 36-44. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=279455

جلیل پیران، لایقی و اردشیری، حسنی 1395. اثر بخشی گروه‌درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر رضایت‌مندی زناشویی زوجین دارای اختلالات زناشویی.

اقبالی، م و موسوی، س و حکیما، ف (1395). اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر سبک‌های فرزندپروری مادران. روان‌شناسی خانواده، 3(2)، 17-26. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=296202

اسدالهی، ج و کیمیایی، س و مشیریان فراحی، س (1395). اثربخشی گروه‌درمانی تحلیل رفتار متقابل بر کاهش پرخاش‌گری زوجین دارای همسر معتاد. پژوهش‌های روان‌شناسی بالینی و مشاوره (مطالعات تربیتی و روان‌شناسی)، 6(2)، 5-15. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=305964

نوشادی، ش و معتمدی، ه (1394). اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایت زناشویی (زنان متقاضی طلاق شهر بیجار). رفاه اجتماعی، 15(57)، 73-94. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=254221

ویدووسون مارک (1393). تحلیل رفتار متقابل، 100 نکته، 100 تکنیک. ترجمه‌ی زهرا قلخانی. چاپ اول. تهران: انتشارات کتاب ارجمند.

اکبری، ا و خانجانی، ز و عظیمی، ز و پورشریفی، ح و محمودعلیلو، م (1391). اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی. روش‌ها و مدل‌های روان‌شناختی، 2(8)، 1-20. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=213797

حمید و دهقانی (1391). بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی.

درستیان، ا و میرزاخانی، پ (1391). بررسی تاثیر آموزش گروهی مادران بر افزایش خلاقیت کودکان با تاکید بر روش تحلیل رفتار متقابل. ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، 2(1)، 85-105. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=206227

کافی، س و ملازاده اسفنجانی، ر و نوری خواجوی، م و صالحی، ا (1390). اثربخشی گروه‌درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و پیش‌گیری از عود افراد سم‌زدایی‌شده. پژوهش‌های نوین روان‌شناختی (روان‌شناسی دانشگاه تبریز)، 6(23)، 111-132. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=155536

فرهنگی، ف و آقامحمدیان شعرباف، ح (1385). تاثیر روان‌درمان‌گری گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر شیوه‌های رویارویی با استرس نوجوانان. مطالعات تربیتی و روان‌شناسی، 7(2)، 41-62. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=56848

اکبری و همکاران. برسی تاثیر مشاوره‌ی گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر کاهش افسردگی زنان معلول جسمی و حرکتی.

جونز و استوارت (1376). تحلیل رفتار متقابل.  ترجمه‌ی دادگستر.

برن، اریک (1989). تحلیل­رفتار متقابل. ترجمه‌ی اسماعیل فصیح (1373).  تهران: انتشارات فاخته.

Massey, R. F, (1995). T. A as a family system therapy. Transactional Analysis, Journal.

Booth.L.(2007).observation and reflection of communition in health care _could transactional analysis be used as an effevtive approach.

Murakami, M., Matsuno, T., Koike, K., Ebana, S., Hanaoka, K.,& Katsura, T. (2006). Transactional analysis and health promotion.

Zarb JM. Developmental Cognitive Behavioral Therapy with Adults. 1st edition. Publisher: New York: Routledge; 2007, Inc.: 40-163.

Erber R, Erber MV. Intimate relationship: issues, theories, and research. 2nd. Ed. Needham Heights, MA: Allyn and Bacon 2011.

Steiner C. Emotional Literacy;   Intelligence with a Heart (Based on Transactional Analysis). United States of America: Personhood Press, 2003.

Murakami M, Matsuno T, Koike K, Ebana S, Katsura T. Transactional analysis and health promotion. Symposium abstracts, J Psychosom Res 2005; 58: 7–29.

James M & Savary L. A New Self: Self-Therapy with Transactional Analysis. Publisher: Addison-Wesley, 1977.

Johnsson R. Transactional analysis psychotherapy: Three Methods Describing a Transactional Analysis Group Therapy [Doctoral dissertation]. Department of Psychology, Lund University 2011.

Greeff AP. Characteristics of families that function well. J FAM Issues 2000; 21(8): 948- 962.

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews