انسان موجودی است که در نهاد و ساختمان وجودی او میل به جستوجو و دانستن به صورت ذاتی وجود دارد و کشف حقیقت برایش لذتبخش است. همین گرایش است که موجب میشود انسان از بدو تولد، بدون هیچگونه آموزشی، همیشه به دنبال فراگیری مطالب جدید باشد. پرسشهای فراوان و مکرر کودکان نشانهای روشن از این گرایش فطری است.
انسان موجودی است که ناگزیر، در طول زندگی خود با موجودات و موضوعاتی دیگر در تعامل و ارتباط است. او از یک سو با خود و روحیات و حالات درونی خودش و از سویی دیگر با سایر انسانها و اجتماع بشری در تماس و ارتباط است. در این ارتباط ضروری و حتمی اگر روابط صحیح و لازم به درستی شناخته نشوند، بیشک امکان زندگی سالم و منطقی برای هیچ کس فراهم نخواهد بود.
از جنبه دیگر، انسان با سایر موجودات و عالم طبیعت نیز در تعامل و ارتباط است. زندگی انسان بدون توجه به نوع ارتباطی که با عالم طبیعت برقرار میسازد میتواند آثار زیانباری برای او یا عناصر موجود در طبیعت در پی داشته باشد؛ همانگونه که شناخت ویژگیهای موجود در طبیعت برای آدمی مفید و کارگشا خواهد بود. لذا در این زمینه نیز نمیتوان بدون تحقیق و بررسی لازم عمل کرد.
با توجه به آنچه که گفته شد مشخص میشود که یكی از عوامل نیاز انسان به تحقیق رابطهای است که او با موجودات اطراف خود دارد و بر همین اساس ناچار است برای تنظیم صحیح این روابط و عمل به وظایفی که در قبال آنها بر عهده دارد، از نتایج تحقیقات علمی دیگران یا تلاشهای تحقیقاتی خود استفاده کند. طبیعی است که انسان با این تلاشها، علاوه بر تنظیم روابط بر پایه شناخت حقایق، از باورهای نادرست و تعصبات نابجا و کور نیز رهایی مییابد.
علاوه بر علاقه انسان به دانستن و لزوم تنظیم روابط با دیگر موجودات، در بسیاری از مواقع نیازها و مشکلاتی که بر سر راه انسان قرار میگیرد او را برای یافتن راه حل به تکاپو و تلاش وامیدارد. نیاز بشر به ارتباط و حرکت سریع، مشکل انسان در مقابله با حوادث و بلایای طبیعی، نیاز کشورها به تجهیزات دفاعی، مشکل والدین در مراقبت روحی و تربیتی از فرزندان، نیاز نظام اسلامی و جامعه مسلمان به حکم شرعی مسالهای جدید، دغدغه دولتها برای مهار تورّم و هزاران هزار نیاز و مشکل کوچک و بزرگ دیگر راه حل خود را تنها از مسیر تحقیقات علمی جستجو میکنند. به همین خاطر است که همیشه دولتها، سازمانها، صنایع، مؤسسات تجاری بزرگ و امثال آن بخشهایی از تشکیلات و بودجه خود را به تحقیقات اختصاص میدهند.
میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسه، قدرت و دانش را همانند دانسته معتقد است که از سويي، دانش سبب به وجود آمدن قدرت ميشود و از ديگر سو قدرت، دانش ميآفريند، آنرا کنترول مينمايد و در باز توليد و گردش زنجيروار آن سهم بسزايي ايفاء ميکند. نميتوان بدون بهرهگيري از انديشيدن، دانش به وجود آورد و يا آنرا انتقال داد، در نتيجه دانش نميتواند به هيچ وجه خود را از انديشيدن منفک نمايد. ازسوی دیگر برخیها معتقدند که دانش، قدرت نيست؛ زيرا دانش، پديدهاي جهاني است. آنچه قدرت ميآفريند، پيشتازي در دانش است. به نظر این گروه اطلاعات مبنای قدرت است. و به دست آوردن اطلاعات میسر نمیگردد، مگر ازطریق تحقیق و پژوهش. امروزه پژوهش تضمین کننده قدرت و استقلال هر کشور است. پژوهش یکی از محورهای مهم و تاثیرگذار در پیشرفت و توسعه پایدار کشورها محسوب میگردد که افزون بر توسعه اقتصادی، رفاه اجتماعی را نیز به همراه دارد.
در دنیای امروز دانایی یکی از محورها و شاخصهای اصلی پیشرفت و تعالی هرجامعه محسوب میشود. سنجش سطح دانایی به میزان تولید و مصرف اطلاعات و گسترش دانایی به دسترسی سریع و آسان به منابع علمی موثق وابسته است. دانستههای ما یا از طریق مطالعه منابع اطلاعاتی موجود حاصل میشود، یا براساس پژوهشهایی که خود انجام میدهیم به دست میآید. اگر این دانستهها بر اساس نتایج پژوهشهای قبلی باشد در واقع به مصرف اطلاعات پرداختهایم؛ اما اگر مبتنی بر مشاهدات و تحلیلهای جاری باشد تلاش ما به تولید اطلاعات منجر شده است. بنابراین، منبع اصلی تولید اطلاعات، دانش جدید و تکنالوجیهای مدرن در واقع فعالیتهای پژوهشی است که انجام میگیرد. امروزه با استفاده از اطلاعات و آمارها، کشورها بر دنیا حکومت میکنند. به عبارتی کشورهایی که اطلاعات را کسب کرده و از آن درست استفاده کنند کشورهای قدرتمندی هستند. که این امر میسر نیست مگر از طریق تحقیق و پژوهش.
با توجه به شناختی که از نظام تحصیلات عالی کشور دارم کمتر رشتهای وجود دارد که در کریکولم آن مضمون روش تحقیق گنجانده شده باشد. و در اندک رشتههایی هم که مضمون روش تحقیق میخوانند به شکل عمومی خوانده میشود و درخور آن رشته نیست؛ وگرنه بعد از سپری کردن روش تحقیق درخور و فراخور آن رشته باید حتما در آن رشته تولید علم صورت بگیرد. که تاکنون شاهد آن نبودهایم.
هرچه شیوه برآورده کردن حس کنجکاوی ما منظمتر و دقیقتر باشد، احتمال موفقیت نیز بیشتر است. در توسعه همه جانبه بر کسی پوشیده نیست، که تحقیق و پژوهش شاهراه ورود به خودکفایی و استقلال همه جانبه است. تا جامعهای از نظر علمی جایگاهی مورد قبول در جهان کنونی نداشته باشد، نمیتواند از استقلال سخن بگوید. در جهان کنونی جامعهای مستقل است که در داد و ستد اطلاعاتی تنها گیرنده و مصرف کننده نتایج تحقیق و پژوهش دیگران نباشد؛ زیرا در این صورت آنچه لازم دارد در اختیار او برای یک زندهگی سعادتمند قرار نمیدهند؛ بلکه آنچه دیگران میخواهند و با منافع ملی آنها سازگار است را ارایه و صدقه میدهند.
آنجا که در آیات قرآنکریم میفرماید: “قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا”؛ عبارات «سِیرو» و «أنظُرو» هدایت و تشویق به «پیمایش» ، «پژوهش» و در نهایت «پندگرفتن» است. و یا آنجا که میگوید: “هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لايَعْلَمُونَ”؛ ما را به فراگیری علم تشویق میکند. تا به برکت علم و دانش از جمع و شرّ جاهلان مجزا و مصؤون باشیم. این کنجکاوی که یکی از ویژگیهای فطری انسانهاست دو اثر مفید بر زندهگی دارد: اول؛ نوعی احساس رضایتمندی و آرامش درونی پس از پاسخگویی به مجهولات به انسان دست میدهد، که زمینه ادامه کنجکاوی را تقویت میبخشد. دوم؛کشف بسیاری از پدیدههای مجهول از نتایج حس کنجکاوی و پرسشگری انسان است. طوریکه بسیاری از تغییرات محیط و متن زندهگی انسانها در گرو رشد و شکوفایی همین ویژگی بشر است. به همین دلیل است که خداوند در قرآن مجید هدایت و هشدار داده است:” إنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ و اگر این تغییر مثبت در زندهگی انسانها رونما نگردد سرنوشت فرد و جامعه با وضعیت حیوانات چهارپا هیچ فرقی نخواهد کرد و حتی از چهارپایان هم زندهگی پستتر خواهد داشت؛ “أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ”؛ زیرا یگانه تفاوت انسان و حیوان در میزان و نوع استفاده از قدرت تفکر و تعقل او میباشد. وگرنه وعده خداوند چنین است که: «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لایَعْقِلُونَ» خداوند پستی و پلیدی را بر کسانی قرار داده است که تعقل و تفکر نمیکنند. درست مانند وضعیت تأسفبار جامعه فعلی افغانستان.