عدم مشروعیت طالبان و تحریف واقعیت

زن و خیابان
زن و خیابان

محمد طارق سعیدی

بعد از حاکمیت نامشروع طالبان بر افغانستان و نقض فاحش حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق اقلیت‌ها و جنایات جنگی که به وقوع می پیوندد و به دلیل عملکرد انجویزیم اکثریت نهادهای مدنی و فعالین مدنی و لابی گری‌های طالبان در جوامع بین‌المللی، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که شهروندان افغانستان حاکمیت طالبانی را پذیرفته‌اند و امارت اسلامی نزد آنها مشروعیت دارد.

اما شهر وندان افغانستان نسبت به طالبان و وضعیت موجود معترض اند، اگر در مقابل نقض فاحش حقوق بشر ی و حقوقی انسانی خود گاهی سکوت می‌کنند، به معنای مشروعیت طالبان نزد آنها نیست بل به معنی انقیاد و شوکی‌ست که طالبان بر آنها وارد کرده اند. طالبان با به کارگیر ادبیات تکفیری در تلاش گفت‌وگو با شهروندان افغانستان نیستند، بل در تلاش حذف شهروندان افغانستان در سطح ملی و بین المللی و کسب مشروعیت از جامعه بین‌المللی برای امارت اسلامی هستند. طالبان با باز ی با کلمات در مقابل رسانه‌های بین‌المللی و با سانسور رسانه‌های داخلی و قتل و سرکوب خبرنگاران و با نشر دستورالعمل‌های محدود کننده برای رسانه‌ها، در تلاش تحریف واقعیت موجود جامعه هستند. واقعیتی که آبستن اعتراض شهروندان افغانستان است.
شهروندان افغانستان با مطالبات مشخص خود، سیاه بازی طالبان را هر دقیقه برملا می‌کنند. حق تحصیل، حق کار، رعایت حقوق بشر و حقوق انسانی و … از مطالبات مشخص شهروندان افغانستان است که طالبان براساس ماهیت ایدیولوژ یک خود نمی‌توانند این مطالبات را برآورده کنند. زمانی که چنین مطالباتی را بپذیرند، از ماهیت خود تهی شده و چیزی دیگری به جزء یک گروه تندرو و نظامی می‌شوند. طالبان تحمل اعتراض و مطرح کردن مطالبات
مشخص شهروندان را ندارند و به همین دلیل براساس ماهیت خود با تفنگ و لت وکوب به انقیاد شهروندان می‌پردازند و آنها را به سکوت وامی‌دارند.

زمانی که زنان، معلمان و … اعتراض می کنند و مطالبات مشخص خود را مطرح می‌کنند، مساله را در سطح کمیت افرادی که در اعتراض شرکت کرده اند فروکاسته و از این طریق در تلاش پنهان کردن ماهیت مساله می شوند و یا این که با سانسور رسانه‌ها این اعتراضها را طوری نشان می‌دهند که گویی زنان، معلمان و … قشری هستند که از بدنه شهروندان افغانستان جدا شده و اکثریت شهروندان افغانستان خواهان حضور طالبان در قدرت
هستند. گویی زمانی که سی میلیون افغان به خیابان ها بریزند، معنایش نزد طالبان چنین است که حاکمیت، ایدیولوژی و حضورشان مشروعیت ندارد.

گرچه با نگاهی نه چندان دور به گذشته می‌توان اعتراض‌های میلیونی شهروندان افغانستان را نسبت به طالبان با اشتراک شان در انتخابات به ثبوت رساند. شهروندان با وجود آن که جان‌شان در خطر بود و یا امکان آن وجود داشت که انگشت رنگ شده‌شان توسط طالبان بر یده شود و با تمام تهدیدات طالبان، باز هم به انتخابات به عنوان یک وظیفه‌ی شهروندی شرکت کرده و ا ز انگشت رنگ‌شده خود عکس گرفته و در فضاهای مجازی مانند فیسبوک نشر کردند.
انتخابات در ماهیت خود نفی هرگونه مطلق‌گرایی و تک‌صدایی طالبانیست. امارت نیازمند تبعه است و شهروندان افغانستان دیگر نمی خواهند تبعه باشند، دوست دارند آزاد و با تمام حقوق انسانی و شهروندی خود زندگی کنند. شرکت گسترده جوانان در کانکور و حضورشان در دانشگاه‌ها و مکاتب در گذشته و حال اعتراض دیگری نسبت به حضور طالبان در افغانستان است، اگر طالبان در گذشته مکتبی را به آتش می کشیدند، شهروندان به جایش مکتبی دیگر می‌ساختند، اگر دختران را از حضور در مکاتب منع می کردند، دختران حاضر بودند سختی دوری از خانواده را به جان بخرند و به جایی بروند که حاکمیت طالبانی نباشد. حال چطور چنین شهروندانی یک شبه پذیرای طالبان شده اند؟
در حال حاضر نیز جوانان افغانستان تحمل تفکیک جنسیتی دانشگاه ها را ندارند، و با حذف پرده‌ی حجاب در درون صنف های درسی دانشگاه‌های خصوصی تفکیک جنسیتی طالبان را به سخره گرفته و اقتدار طالبانی را به زیر سوال می‌برند. طالبان توانایی پذیرش چنین اعتراضی را ندارند، و با بیان این که کسانی که در این بیست سال درس خواندند به درد افغانستان نمی خورند، در تلاش تحریف مساله هستند، اصل مساله این است که طالبان نزد این جوانان مشروعیت ندارند.

کارکردن صدها هزار زن بدون ممانعت جدی، اعتراض دیگری به طالبان و حضورشان است. حقی که در حال حاضر توسط طالبان نقض شده و حق کار زنان توسط طالبان تبدیل به یک نیاز ثانوی گردیده است نه یک مطالبه‌ی مشخص زنان. شهروندان افغانستان برای زنان حق کار را بدون اما و اگر قایل شده اند و چنین حقی و مطرح کردن چنین مطالبه‌ای اعتراض در مقابل طالبان و حاکمیت نامشروع آن‌هاست و نشان می دهد که طالبان نزد شهروندان
افغانستان مشروعیت ندارند.
مهاجرت صدهاهزار نخبه و جوان افغانستان درچندین ماه اخیر، نشان از اعتراض شهروندان افغانستان به حضور طالبان و حاکمیت امارت اسلامی بر افغانستان دارد. گویی که جهان و رسانه‌ها چشم بر این مهاجرت چندصدهزار نفری بسته اند و این اعتراض گسترده شهروندان افغانستان را نمی‌بینند و یا نمی خواهند ببینند. مهاجرت صدها هزار نخبه و جوان افغانستان در ماه‌های گذشته نفی حاکمیت طالبانی‌ست و نه به مشروعیت آن‌ها. مهاجرت به وضعیت موجود افغانستان نه می‌گوید.

نظامی‌گری طالبان و کسب قدرت با جنگ و خونریزی خود مصداق دیگری از عدم مشروعیت طالبان نزد اکثریت شهروندان افغانستان است. اگر طالبان نزد شهروندان افغانستان مشروعیت می‌داشتند، از طریق مبارزات مدنی و سیاسی می‌توانستند، قدرت را به دست بگیرند و بر شهروندان افغانستان حکومت کنند. اما طالبان به دلیل فقدان چنین مشروعیتی و به دلیل ایدیولوژی که دارند یک گروه نظامی هستند که به زور قدرت را کسب کرده اند. تسلط طالبان به معنی محدودیت و انقیاد هرگونه فعالیت مدنی و سیاسی است که طالبان با قوانین نوشته و نا نوشته خود به ثبوت رسانده اند. لغو اکثریت نهادهای مدنی مانند انجمن‌ها و اتحادیه‌های استادان دانشگاه‌های مختلف افغانستان نمونه‌ای از صدها محدودیتی است که طالبان در مقابل نهادهای مدنی و فعالین مدنی قرار داده اند.

اما با تمام این شرایط طالبان و لابی‌گران آنها در سطح ملی و جهانی با سازوکارهای مشخص در تلاش هستند که با حذف شهروندان معترض افغانستان برای امارت اسلامی مشروعیت جهانی کسب کنند. شناخت این سازوکارها برای ما به عنوان فعالین مدنی کمک می‌کند که گرفتار جوزدگی نشده و ماهیت پدیده‌ها را از ماورای آنها تشخیص دهیم. تبدیل کیفیت به کمیت یکی از سازوکارهای طالبان و لابی‌گران آن‌هاست. آنان اعتراض‌های مدنی مشروع شهروندان افغانستان را از ماهیت‌اش تهی کرده و طوری نشان می‌دهند که تعداد کمی معترض به حاکمیت طالبان هستند. گرچه شهروندان افغانستان در آغاز حاکمیت نامشروع طالبان به خیابان‌ها ریختند اما پاسخ آنها با گلوله و تفنگ داده شد، با این وجود دست از اعتراض برنداشته و از هر روشی برای اعتراض خود نسبت به وضعیت موجود استفاده می‌کنند. اما تبدیل انسان معترض به عدد به معنی تبدیل ماهیت مسأله به امر کمی‌ست که تا حدودی به مزاق جوامع غربی نیز خوش‌آیند است. اما هر فرد معترض در افغانستان صدای هزاران شهروندی‌ست که در انقیاد و سکوت گرفتار است.

تبدیل مطالبات مشخص به نیاز باعث می‌شود که این مطالبات از بستر تاریخی خود جدا شده و تبدیل به امور ثانوی شوند. طالبان و لابی‌گران آن‌ها مسأله را طوری مطرح می‌کنند که فعال اصل مساله گرسنگی شهروندان افغانستان است. گویی اگر ملتی گرسنه است، نیازی به آموزش و پرورش ندارد تا گرسنگی و فقر رفع گردد. اما مطالبات مشخص شهروندان افغانستان مانند امنیت، کار، آموزش و پرورش، حفظ حقوق زنان و کودکان، حفظ حقوق بشری و انسانی‌شان و… مطالباتی‌ست که اما و اگر نمی‌پذیرد و در ارتباط با هم کلیتی از یک جامعه‌ی مدنی را بازتاب می‌دهد.
طالبان و لابی‌گران آن‌ها با تبدیل مطالبات مشخص شهروندان به نیاز، حقیقت مسأله را پنهان کرده و طوری وانمود می‌کنند که میشود یک نیاز را به جای نیاز دیگر گذاشت.
باید به این مسأله توجه کرد که مطالبات در مقابل انتخاب و اجبار قرار می‌گیرد. مطالبات برحق شهروندان اشاره به بستر اجتماعی و آگاهی جمعی دارد که مساعد گردیده است که شهروندان جبرها را تبدیل به اختیار کنند. وقتی از این زاویه به مسأله نگاه کنیم، مفهوم آزادی به معنی آزادی در اراده و عمل و برای تغییر مطرح می‌گردد. انسانی که گرفتار نیازهاست، انسان آزادی نیست، انسانی که خواسته مطرح می‌کند و این حق را برای خود می‌دهد که انتخاب کند، آزادی را تمرین می‌کند، حقی که طالبان از تمام شهروندان دزدیده‌اند.

استفاده از سازوکارهای ادبیات تکفیر و کسب مشروعیت از دین یکی دیگر از سازوکارهایی است که به طالبان و لابی‌گران آنها کمک می‌کند که نشان دهند مشروعیت ملی داشته و حق مشروعیت بین‌المللی را برای خود محفوظ می‌دارند. این سازوکار با مطرح کردن این مسأله که تمام مردم افغانستان مسلمان هستند، پس خواهان حکومت اسلامی هستند، تمام اعتراض‌های مدنی شهروندان را از بستر اجتماعی آن جدا ساخته و به کشورهای غربی و ارزش‌های غربی حواله می‌کند و در مقابل این ارزش‌ها، ارزش‌های ملی و اسلامی را می‌گذارد. این رویکرد تا آنجا به پیش می‌رود که در مکاتب ساعت ورزش و هنر حذف می‌شود به جایش دروس دینی تدریس می‌گردد.

می‌توان به فهرست این سازوکارها افزود و تبدیل به ادبیاتی ساخت تا در مقابل حاکمیت نامشروع همراه با انقیاد طالبان مبارزه کرد، اما آنچه که هویداست، عدم مشروعیت طالبان و حاکمیت‌شان نزد شهروندان افغانستان است. شهروندانی که صدای خود را بلند کردند با گلوله صدایشان در گلو خفه شد. شهروندانی که در حال تمرین برای اعتراض هستند و روش‌های مختلفی را برای بلند کردن صدای خود به کار می‌گیرند. این شهروندان بیست سال رفتار مدنی را تمرین کرده اند و دارای آگاهی جمعی نسبت به مطالبات مشخص خود هستند، از نظامی‌گری بیزارند و به مبارزات مدنی خود ادامه خواهند داد.

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews