با نگاهی به فهرست افراد قدرتمند در افغانستان، از سیاستمداران قدیمی و جدید که به برکت قدرت به ثروت دست یافتهاند. یا برعکس ثروتمندان و قدرتمندانی که دیروز و امروز پای شان به سیاست باز شده است، میتوان فهمید که در افغانستان از این دسته مردان کم نداریم. البته که زنان تجارتپیشه و سیاستمدار و دریک کلام صاحب نفوذ هم بسیاراستند؛ اما حرفم متوجه مردان صاحب قدرت این سرزمین است که زنانشان در خانه یا زیر برقع استند.
در سالهای پسین چهرههای مطرح فراوانی را در تلویزیونها دیدیم که تحت عناوین مختلف از رئیس جمهور تا وزیر، معین، رئیس و رهبران خرد و کلان که مشغول کار بودند. چیزیکه در مورد اکثریت ایشان صدق میکند، این است که ما همواره این مردان را به تنهایی و یا محاصره شده در حلقهی گروهی دیگر از مردان دور و نزدیکشان دیدیم.
تاریخ صد ساله پسین افغانستان شاهد نمونههای بسیار کمی از همراهی همسران مردان قدرتمند در کنار آنان در عرصهی سیاست افغانستان بوده است. به راستی این زنان قدرتمند در پرده کجا هستند؟ آیا در تمام این سالها آنها توانستهاند با استفاده درست از قدرت و نفوذ همسرانشان برای بهبود شرایط زندگی باقی زنان افغانستان کاری بکنند؟
نمونههای کوچکی از این همراهی به دوران “امان الله خان” برمیگردد. ملکه ثریا جز اولین و شاید آخرین همسران مردان قدرتمند افغانستان بود که با استفاده از جایگاه و قدرت انتصابیاش برای همجنسان خود قدمی بر میداشت. اولین مکتب دخترانهی افغانستان به نام “مستورات” با تلاش و پیگیری وی ایجاد شد. دومین مکتب نسوان افغانستان که بعدها به نام “لیسهی ملالی” مسمی گشت از هزینهی شخصی ملکه ثریا و مادر ایشان ساخته شد.
افغانستان کشوری با ساختارقومی، قبیلهای، و تنوع زبانی که همواره سعی شده ملت واحدی باشیم؛ اما برکسی پوشیده نیست که در بیشتر مواقع الویتهای قومی و زبانی بر الویتهای سرزمینی مان چیره گشته است. بسیاری از رهبران و مردان قدرتمند در افغانستان از آدرس شهر و یا قوم خود به کارزار سیاست آمده؛ اما جای تاسف و شاید تعجب باشد که این زنان قدرتمند در پرده حتا در مناطق خود هیچ اثر ماندگار و مثبتی از خود برجای نمانده اند. با وجود دهها رهبر وگروه نوظهور رهبر زادگان، مکاتب دخترانه، شفاخانههای نسایی ولادی و یا پروگرامهای خاص آموزش زنان و دختران در مناطق مختلف کشور، تحت حمایت همسران این رهبران به چشم نمی خورد.
تلختر اینکه بسیاری از این زنان در افغانستان نیستند و فرسنگها دورتر از همسران قدرتمندشان در دیگر کشورها زندگی آرامی را اختیار کردند.
زنان در افغانستان همواره در تاریخ دچار نوعی ازستم بودند. ظلم میتواند معنایی گستردهای را در بر بگیرد. فرهنگ مردسالارانهای که کودک دختر را بر پسر ارجح می داند، ازدواجهای اجباری در سنین پایین، اجازه ندادن حق تعلیم و تحصیل برای دختران در بسیاری از مناطق سنت زده و نگاه متعصبانه و پر از غیرت به دختر نمونههایی از این ظلم تاریخی است .
همهی زنان به یک اندازه توان ایجاد شرایط بهتر برای همجنسان شان را نداشتند مبارزات فراوانی در این باره انجام گرفته؛ اما واقعیت این است اگر زنی از موضع قدرت برای تغییر بکوشد، موفقیت بیشتری بدست خواهد آورد تا زنی که هیچ پشتوانه و قدرت خاصی در دست ندارد؛ اما تجربهی تاریخ نشان می دهد که زنان قدرتمند افغانستان در این باره حتا از مردان نیز بیشتر کوتاهی کردند.
چهل سال گذشته میتوانست عرصهی طلایی برای خودنمایی زنانی باشد که تحت نام و تخلص مردان قدرتمند زندگی میکردند و میتوانستند حامی دیگر زنان باشند.
افغانستان زمینههای بسیاری برای خدمت زنان توسط زنان را داراست. خیلی از این زنان در پرده رفت و آمدهای بسیاری به خارج از کشور داشتند و هرکدام میتوانستند که به راحتی از هنرهای دستی زنان مناطق مختلف کشور حمایت کرده و زمینهی آشنا شدن جهانیان با زنان محروم ولی هنرمند مناطق مختلف افغانستان را فراهم کنند. چه بسا زمینهی به ثروت رسیدن این زنان با اتکا به هنرشان را فراهم سازند اما هرگز چنین نشد.
بیاد ندارم که از همسران هیچ کدام از رهبران گذشته و حال افغانستان کتابی خوانده باشم. چهل سال زندگی پر فراز و نشیب میتوانست مایهای کتابهای بسیاری باشد که توسط زنان برای زنان نوشته شوند ولی چیزی دیده نشد.
در هیچ نقطه افغانستان هیچ شفاخانهی مجهز ولادی نسایی به نام یکی از همسران این مردان قدرتمند ساخته نشد.
اینان از مناطقی برخاستند که زنان آن مناطق بیش از هرکسی به کمک نیاز داشتند زنانی که همواره منتظر بودند تا روزی دروازهی خانه شان کوبیده شود و زنی به آنها بگوئید: من هم زنی از تبار تو هستم و میخواهم به تو کمک کنم .
مشکل در کجاست؟ نخبگان و قدرتمندان سیاسی ما زنان بیسواد داشتند/دارند؟ آسایش شخصی بر کمک به مردمی که همسرانشان را به جایگاه فعلی شان رسانده اند، ارجحیت دارد؟ آیا همسرانشان مانع خدمت به جامعه هستند؟
در واقع پاسخ این پرسشها مبهم است. وقتی زنانی هستند که ما نام شان را نمی دانیم. چطور خواهیم فهمید که مشی زندگی شان چگونه ست؟
در تاریخ آمده ست که زنان بسیاری بر تصمیم گیری مردان قدرتمند شان اثر گذار بوده اند. زنانی که توانسته بودند مردانشان را محبوب یا منفورعالم کنند. به طور مثال ملکه جودا، ملکهی هند که توانست از امپراطور مغول اکبرشاه گورکانی یک انسان نو بسازد و نام اورا در تاریخ به خیرخواهی ماندگار کند. مردی که پیش از ازدواج با ملکه جودا معروف بود به کسی که قلب ندارد.
اینکه زنان مردان قدرتمند ما چه کردند و چقدر توانستند اثری مثبت برجای گذراند را هنوز نمیتوان به طور قطع قضاوت کرد
شاید اگر روزی این زنان قدرتمند ِپردهنشین دست به قلم ببرند و کتابهایی بنویسند که در آن خاطرات، اندیشهها و تاثیراتی که بر مردانشان گذاشته اند یا از آنها و باورهایشان گرفتهاند را بیان کنند. ما بتوانیم آنها را بیشتر بشناسیم. آیا آنها روزی در مسیر حمایت از زنان و دختران دیگرکشور و سرزمینی که از آن برخاسته اند گام برخواهند داشت یا نه؟ این پرسشی است که تاریخ و زمان به آن پاسخ خواهد داد.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.