این هفته کافه کتاب «تبسم» پرسشی مهمی از علاقهمندان دورهمی هفتهوار خویش پرسیده بود: چرا ما نمیتوانیم گفتوگوی سازنده داشته باشیم؟ مخاطبان در طول هفته منابع مختلفی را مطالعه نموده بودند و در دورهمی از زوایای مختلف مسأله را حلاجی کردند. پاسخها مقولات قابل تأملی را به دست میدهد که در این مقاله بهصورت ساختارمند و فشرده به بررسی گرفته میشود. بایستی در نظرداشت که «گفتوگوی سازنده»، به گفتوگوی گفته میشود که در آن، طرفها در پی رسیدن به درک مشترک و نتیجهگیری همهشمول دست یازند. در واقع، این سوال با این پیشفرض طرح گردیده است که گفتوگوهای رایج در جامعه بیشتر به سمت بنبست و در بسیاری موارد به پرخاشگری میانجامد.
ما نمیتوانیم گفتوگوی سازنده داشته باشیم؛ زیرا اساس جهانبینی ما بر منطق سیاه-سفید قرار گرفته است. جهانبینی مذکور دنیا و به تبع آن انسانها را به دو دسته مطلق و غیرقابل جمع تقسیم میکند: حق و باطل. کسی نمیتواند هم حق باشد و هم باطل. منطق بازی در این جهانبینی بر برد-باخت میباشد و تصور وضعیت برد-برد ناممکن مینماید. ما این منطق را در خلال زندگی اجتماعی درونی میسازیم؛ طوریکه براساس پیشفرضهای آن، طرحوارههای در ذهن مان شکل میگیرد که پایههای آن بر پیشداوریهای افراطی قرار گرفته است. این طرحواره ما را به نتجهگیریهای فوری اما سطحی و گمراهکننده رهنمون میسازد. با تمسک بر این طرحوارهها، ما با گارد بسته وارد تعامل میشویم و از همان آغاز فرض ما بر باطلبودن طرف مقابل، حق بودن ما و تحمیل حق بر باطل به عنوان غایت تعامل استوار میباشد.
عوامل جامعهپذیری به ویژه خانواده، گروه همسالان، مکتب، رسانهها و سایر منابع نیز بر همین منطق بنیاد نهاده شده اند و از همینرو، ما از منابع مختلف یاد میگیریم که چگونه جهان را بر بنیاد منطق سیاه-سفید درک کنیم. هنجارهای دیگری نیز وجود دارد که فرایند درونیسازی منطق سیاه-سفید را تسهیل میکند. در محراق این تسهیلگرها، نبود فضای گفتوگو در خانوادهها، بی ارزشی منطق گفتوگو در بین گروه همسالان و تسلط منطق زور بر منطق گفتوگو در فضای آموزشی قرار میگیرد. در واقع، ما از آوان طفولیت کمترین فرصت برای تمرین گفتوگو داریم. هر وقت خواستیم حرف بزنیم به ما گفتند تا وقتی بزرگان هستند باید سکوت کرد. پدر و مادر مان عادت نداشتند و ندارند باهم گفتوگوی سازنده داشته باشند. در بین گروه همسالان، سر زننده بالا بود و هرکس زور داشت، حرفاش حق بود. در محیط زندگی مان نیز به کمک مذهب، زبان و قومیت انسانها به حق و باطل تقسیم گردید. بیگانگان انسانیتزدایی گردیدند و خودیها همه حقاند و حق به جانب. رسانهها نیز فرصتی برای مشاهده گفتوگوی سازنده در اختیار ما قرار نداد و نمیدهند. در حقیقت، ما تا اکنون اصلا نتوانسته ایم گفتوگوی سازنده را تجربه و از مزایا و محدودیتهای آن دانش فردی کسب کنیم.
از طرفی، الگوی تبینی مقدسپندار و مسلمگرا ماهیت گفتمان مسلط فرهنگی و اجتماعی افغانی را شکل میدهد. در این گفتمان، افراد طوری تربیت میشوند که مسایل خودی را یا مقدس و غیرقابل پرسش بپندارند و یا مسلم و غیرقابل انکار. وقتی فرد موضع خودش را مقدس یا برخواسته از اصول مقدس بپندارد، فرصت درک متقابل که با پیشفرض انعطافپذیری همراه است، از بین میرود. این مقدسپنداری ناشی از دانش حداقلی و یا دانش تکبعدی میباشد. فردی که مطالعه نداشته باشد و یا مطالعه او در یک حوزه محدود است، نمیتواند جهان را چندبعدی ببیند.
مسلمپنداری نیز از دانش حداقلی و جهانبینی محلی نشأت میگیرد. اگر فردی با مفاهیم چون خطاپذیری دانش روزمره، ابطالپذیری علم و واقعیت نسبی آشنا باشد، بعید است مسایل را در لفافههای تقدس و مسلمپنداری زندانی و غیرقابل بحث سازد. در این میان، نقش قرائت دینی مسلط بر گفتمان مذکور قابل تأمل است. تفسیر دین نیز بر پایه جهانبینی سیاه و سفید استوار است که قابلیت تساهل و مدارا در قبال دیگراندیشی و تنوع در آن بسیار محدود است. در این میان، کجفهمی باعث گردیده است که در گفتوگوها به جای به کارگیری منطق و استدلال، لفافه تقدس بهترین و امنترین سرپناه برای سطحینگری باشد.
در نهایت، شرکت کنندگان سه اصل عمده را زمینهساز گفتوگوی سازنده برشمردند: کثرتگرایی، نسبیگرایی و جهانبینی چندبعدی. کثرتگرایی کمک میکند افراد به مرور زمان این واقعیت را بپذیرد که جهان اجتماعی آکنده از تنوع است و در این جهان رنگین، کسی برتر یا دونتر از دیگری نیست. تنوع فرضیه «واقعیت مطلق» را نیز به چالش میکشد که همانا بستر را برای پذیرش نسبیت اجتماعی-فرهنگی مساعد میسازد. در نهایت، اگر درک جهانی با درک محلی درآمیزد، زمینه برای رشد جهانبینی چندبعدی مساعد میگردد.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.