سخن نون
معلمی؛ شغلی در حاشیه
یکی از مسایلی که در افغانستان بسیار جای تامل دارد، ارزشباختگی موقف و شغل معلمی است. طوریکه ما همواره شاهد احراز شرایط نامتعارف برای معلمشدن در مکاتب افغانستان بودهایم. هرچندی که برای احراز به شغل معلمی، به دارندگان سند فراغت دارالمعلمینها و فارغان رشتهی تعلیم و تربیه اولویت داده شده است که در ظاهر نیک و پسندیده است، اما اگر بهصورت ریشهای به آن نگاه شود، مظلومیت معیار تخصص آنهم در این رشتهها برای احراز این شغل را نشان میدهد.
به باور نویسندهی این سطور، نصاب تعلیمی مکاتب افغانستان، از یک نظر، کشتارگاه استعداد، شادابی و نبوغ اندیشهی دانشآموزان است. در افغانستان، به دلایل زیادی، به نهاد آموزش و پرورش توجه جدی مبذول نشده است. نظام آموزشی-مکاتب افغانستان، در غیاب یک نظام آموزشی کارآمد بهسر میبرد. اگر به سیاستگزاری آموزش و پرورش در افغانستان نگاه شود، میبینیم که خشت نخست آموزش و پرورش کژ گذاشته شده است. کانکور هرساله میتواند یک مصداق از این ادعا باشد که در آن رشتههای تعلیم و تربیه و تربیهی معلم، که معلمان آینده را تربیت میکنند، در ردهبندی امتیازها، آخرین امتیاز را در خود اختصاص داده است.
در جهان، کشورهایی که توانستهاند جامعه را به پویایی و شکوفایی سوق بدهند، به شغل معلمی و رشتهی آموزش و پرورش بسیار توجه جدی مبذول داشتهاند، برای نمونه میتوانیم از جاپان نام ببریم. در افغانستان اما به این پایهترین شغل/حرفه، بهعنوان شغلی در حاشیه نگریسته میشود.
نهاد آموزش و پرورش در هر جامعهای، نهادی سازنده و پویا باید باشد. در واقع، نظام آموزشی هر کشور است که متولی و مسوول اصلی شکوفایی استعدادهای تک تک شهروندان آن جامعه را رقم میزند. در یک بررسی تحلیلی، شغل معلمی در افغانستان، در اغلب موارد، شغلی حیثیتی بهشمار میرود، زیرا این شغل، در پایینترین ردهی کانکوری کشور قرار دارد و به زعمی، اشتراککنندگان کانکور، از روی ناچاری رشتهی تعلیم و تربیه را برمیگزینند که در آینده اگر کاری دیگری از آنها ساخته نشد، دستکم معلم شوند. این یک فرهنگ و یک باور ناشی است. این مساله بسیار نیاز به بازخوانی دارد. رشتههایی چون تعلیم و تربیه و تربیهی معلم و غیره باید در صدر رشتههای انتخابی کانکور قرار بگیرند، امتیازهای معلمان هم باید در حدی باشد که نیاز مادی معلمان را برطرف کند.
جامعهی افغانستان برای گذار از سنت به تجدد، برای گذار از انفعال به شکوفایی نیازمند بازخوانی روحیهی جمعی نسبت به رشتهی آموزش و پرورش بهعنوان رشتهی بسیار کارآمد و پویا است. بر دولت افغانستان است که در کنار عوامل اجتماعی تاثیرگذاری مانند امنیت روانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و غیره، باید به مهمترین نهاد مسوول در زمینهی پرورش استعدادهای جامعه نیز توجه جدی کند.
وقتی شغل معلمی شغلی در حاشیه باشد، معلم به رغبت و اشتیاق نه که از روی بیکاری به کلاس حاضر میشود. او دیگر دوست ندارد آنطور که شاید و باید، با دانشآموز و محیط تعلیمی تعامل وارسته کند. او ناخواسته بهجای اینکه حرف دانشآموزان خود را بشنود، به سرکوب رو میآورد. از همینرو، معلم هیچگاهی در صدد تغییر خود نمیشود؛ کتاب نمیخواند، تحقیق نمیکند، اشتیاق خود به دانشاندوزی را از دست میدهد. معلم اگر آراسته با منابع بهروز نباشد، دانشآموز نیز در همین سیطره زیست میکند. از همینرو است که در نظامهای آموزشی دیگر که منجر به جوامع توسعهیافته و متعالی شده است، نظام آموزشی آراسته با طراحی و تدوین دروس کارآمد، استفاده از شیوههای آموزشی مبتنی براندیشه و تفکر، آموزش مهارتهای اجتماعی، تحریک قوهی تخیل، آشکار کردن استعدادهای هنری، آموزش و تربیت در زمینهی درستزیستن و مواردی از این دست بوده است و معلمی نیز شغلی پرطرفدار و باارزش و سازنده بهشمار میرود و جزو رشتههای درشت در کانکور هرکشور است. از این حیث، اگر به نظام آموزشی کشور خود نگاهی بیندازیم، میبینیم که روحیهی نظام آموزشی روحیهی خشک و غیرمنعطف است. در اغلب موردها، جز با تخصص میخانیک در چند حوزهی علوم فنی و تجربی مانند علوم تجربی، فیزیک، ریاضی و غیره نیستیم. این اشکال از اینجا ناشی میشود که کلیت تصمیمگیر در نظام آموزشی اعم از وزارت معارف، مدیران مکاتب، معلمان و اولیای دانشآموزان هم بهمقولهی آموزش و پرورش نگاهی جز تربیت کودکان و نوجوانانی نیستند که از فلتر کانکور طوری عبور کنند که جز رشتهی تعلیم و تربیه، به هر رشتهی میخانیک و غیرمیخانیک دیگری راه بیابند، یک دستآورد به شمار بیاید. وقتی نگاهی جمعی اینگونه باشد، بدیهی است که امروز مکاتب ما بزرگترین دشمن تقویت هوش و کشتارگاه استعداد و تواناییهای کودکان و نوجوانان است. این اشکال برطرف نمیشود مگر اینکه هم دولت و هم روحیهی جمعی شغل معلمی را بهعنوان شغلی بسیار جدی بهرسمیت بشناسند و معلمان نیز، این شغل را نه از روی مجبوریتی که از روی مسوولیت، شناخت دقیق و ضرورت حیاتی آن انتخاب کنند.