طبق تعریف سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد:«با سوادی توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از موارد چاپ شده مربوط به زمینههای گوناگون است؛ باسوادی زنجیرهی آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف توسعه دانش و پتانسیل و شرکت کامل در جامعهای بزرگتر را برای یک فرد فراهم میکند.»
همچنین آنچه فریره در کتاب «سواد»، سواد را تعریف میکند، با درک جامعهی ما از واژهی سواد تفاوت زیاد دارد. وی بیان میدارد که خوانش شامل رمزگشایی کلمات یا زبان نوشتاری نیست، بل وسیلهی درکِ موضوع و متن است. پس اگر قادر به نوشتن و خوانش کلمات هستیم؛ بدین معنی نیست که با سواد هستیم.
فرد با سواد فردیاست که هنگام خوانش کلمه، جهان را نیز میخواند، به عمیقترین و بنیادیترین معنی کلمه میپردازد تا با خوانش آن به ژرفترین معنا دست پیدا کند. آن قدر در تامل و تعمق کلمه غرق میشود که گویی از قالب جسمانی خویش بیرون آمده و نظارهگرِ کارها و نقشهای خود در زندگی و موقعیتهای متفاوت است. با خوانش کلمه آنقدر احساس شعفانگیزی پیدا میکند که گامی به پس بر میدارد و به زندگی می نگرد به پرسش می کشدش که من کی هستم؟ و میخواهم چه کسی باشم؟ و چه چیزی را میتوانم به دنیا عرضه کنم؟ و در پی پرسشهایی فراوان و خودآگاهی به جستجوی پاسخ میپردازد.
اما فردی که به چنین پرسشهایی میپردازد، فردی عامل است نه معلول. فرد معلول از بیرون به درون مینگرد و به آنچه بیرون از فرد هست توانایی میبخشد، تا او را کنترول کند. منش این فرد چنین است که باید چیزی بیرون از او عوض شود، تا او نیز عوض شود. این فرد دچار نوعی جبرگرایی محیطی است(چیزی در محیط تو مسوول وضعیت توست).
اما فرد عامل از درون به بیرون مینگرد. بر بودنها، نه بر داشتنها متمرکز است، آنچه هست، آنچه میتواند باشد و آنچه بر پایه بودنها میتواند بسازد. این فرد منتظر خوشبختی نمیماند، بل خود عامل خوشبختی است و میداند که خوشبختی انتخابی است، چنان که بدبختی چنین است.
به طور مثال دو فرد فرضی، A عامل وB معلول را مد نظر میگیریم که هر دو مصاب به نوعی بیماری خطر ناک هستند. فرد Aدر پی درمان و روشهای معالجه و راههای مبارزه با بیماریش است، اما فرد B تسلیم آنچه پیش آمده میشود نه درمان مناسب .
افراد با سواد و عامل، نمایشی را بازی میکنند که خود نویسندهی آن هستند. آن نقشی را ایفا میکنند که خود انتخاب کردهاند و ابتکار عمل را بدست میگیرند و آنچه نیست را میسازند، و در عوض افراد معلول به بازیگرانی تبدیل میشوند، که نقششان توسط دیگران نوشته شده و میشود.
افراد با سواد و عامل به چنین نتیجهای دست مییابند که «تاثیر هر موقعیت تابعی است از نحوه ادراک فرد از موقعیت» بنا این گروه افراد در پی شناسایی بیشتر موقعیتها هستند، تا آن طور که میخواهند موقعیت را با خود سازگار کنند.
پس هیچ تغییر عمیق و پایدار اجتماعی که قادر به از بین بردن شکافهای سیاسی، قومی، نژادی باشد بهوجود نمیآید، مگر با آموزش جمعی و همگانی به شکل درست آن و آموزش راستین چیزی نیست جز آن که اطلاعات و واکنش انسان معطوف به آزادی و تغییر شرایط رنج آور باشد.
فلسفه آموزشی فریره بر اصلی استوار است که چنین بیان می دارد:«سیاست همواره با آموزش همراه است و آموزش بیطرفانه ناممکن است و نه تنها جای هراسی نیست؛ از این که آموزش بدون قدرت ممکن نیست. بل آموزش میتواند موجب قدرتمندی اجتماع گردد و از راه توانمندی آموزش و انتقال آگاهی سبب تحول اجتماعی گردد.» پس در نهایت جامعهای به آرمانهای آزادی و عدالت دست مییابد که خود عامل آزادی و عدالت باشد. در چنین شرایطی جامعه روایتی از خود به نمایش میگذارد که خود نویسنده و بازیگران آناند.
اما آیا فلسفه آموزش فریره که مربوط کشورهای رو به توسعه است در جامعهی ما نیز مصداق دارد؟ آیا آموزش راستین قدرت دگرگونی جامعهی ما را دارد؟ اگر چنین است نقش ما در دگرگونی مراکز آموزشی چیست؟ آیا طرح و نظریههایی همچون آموزش در مساجد دلیلی برای سیاسی بودن آموزش نیست؟ و آیا هم صدایی قشر باسواد برای عدم موافقت با چنین طرحی نماد قدرتمندی آموزش وآگاهی نیست؟ اگر پیداگوژی انتقادی یا شعوری فریره در جوامع ما مصداق دارد دو گزینه برای انتخاب داریم:
گزینه اول : حرکت کنیم برای تغییر
گزینه دوم: معلول باشیم و تحت نفوذ دیگران، بر مبنای داشتنها و نه بودنها، به قناعتگرایی افراطی، تقدیرگرایی افراطی، جبر، فقر و نبود امکانات و… تسلیم شویم.
اما در ارتباط به گزینهی نخست باید گفت: ارتباطی که بر پایهی روحیهی جمعی، دانش، عامل بودن که روح مشارکت و همکاری را به ارتباطات میدمد، و درِ راه حلها و انتخابهای تازه را میگشاید، است.
می توانیم انتخاب کنیم تا کار انفرادی خویش را با حرکت تیمی نیرومندتر بسازیم در صورتی که عامل باشیم. انتخاب کردیم افرادی را با خود همراه سازیم که معتقدیم به تغییر میاندیشند و خواهان همراهی و همصدایی شما هستیم؛ با همرای شما میتوانیم بر ساختارهای پیشین که حاکی از وقفه، ضعف، عقب افتادهگی در بلوغ اجتماعی است، خط باطل بکشیم و با هم به تغییر، عامل بودن نه معلول بودن، زندگی بر پایهی بودن و شدن و نه داشتن، خلاقیت در برابر آشفتهگیهای متفاوت نه فقط با انرژی مثبت، بل با واکنش مناسب و عامل بودن دست بیابیم.
آیا حاضرید به این تیم روح ببخشید؟ آیا حاضرید به رسالت برگزیده شده ثمر ببخشید؟ آیا هماهنگ میشوید تا جرقهی روشن شده به نوری عظیم مبدل شود؟ آیا حاضرید زمینهی فضای آزاد ایجاد کنیم تا در پرتوی آن برنامههای ذهنی منفی که از نسل پیشین بر ما تحمیل شده خود را رهایی بخشیم و انتقال دهندهی آن به نسل بعدی باشیم؟ آیا مایلید در روایتی نقش ایفا کنیم که خود خالق آن هستید؟
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.