روایتی از عشق در بستر تاریخ
نگاهی به کتاب “من و استادم ” از الیف شافاک
عادله زمانی
الیف شافاک نویسندهای اهل ترکیه، نام آشنایی در دنیای نویسندگی است. نام الیف در جهان ناولهای جهان وطن بسیار درخشان است. در سراسر جهان مجموعهای ترجمه شدهی آثارش به بیش از سی زبان توانسته در میان مخاطبین از ملل و فرهنگ های مختلف راه پیدا کند و بسیاری را محسور جادوی قلم وی گرداند.
الیف متولد ۱۹۷۱ میلادی در شهر استراسبورگ فرانسه میباشد. او فرزند یک دیپلمات است و در طی سالهای کودکی و نوجوانی به واسطهی شغل مادر توانسته است در شهرهای مختلف و میان فرهنگهای رنگ به رنگ رشد کند. به باور بسیاری، ویژگی بارز آثار وی که همان جهان شمولی و چند فرهنگی بودن است ناشی از همین تجربیات منحصر به فرد کودکی و نوجوانی او در سرزمینهای مختلف و در بسترهای فرهنگی متنوع است. چیزی که به او کمک کرده تا در جذب مخاطب ِجهانی موفق عمل کند و بسیاری را در جادهی داستانهایش با خود به سفر ببرد.
در، درون مایه ی آثار وی علاوه بر ویژگی جهان شمولی، ویژگیهای دیگری نیز به چشم میخورد از آن جمله میتوان آیینه تاریخ، عرفان، تقابل علم و مذهب، نگاه متفاوت وی به زن و مسائل زنان، توجه به اقشار مختلف اجتماع خصوصا قشرهای فراموش شده ولی حقیقی اجتماع اشاره کرد.
هنوز زمان زیادی از تولد الیف نگذشته بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. الیف با مادرش زندگی کرد و نبود پدر و نقش کمرنگ او در زندگی وی خواه ناخواه بر داستانها و نقشهای جنسیتی نوشته های او اثرگذار بوده است.
آثار زیادی از او به دست نشر سپرده شده و به پاس تعدادی از آنها این نویسنده ی ترک موفق به اخذ ِاواردهای مختلف جهانی و درون وطنی خود گشته است.
از آثار او می توان به کتابهای ملت عشق، آینههای شهر، پدر و حرام زاده، پنهان، و البته کتاب “من و استادم” اشاره کرد.


