سید طاها فضل؛ دانشجوی جامعهشناسی
اشاره: خواجه نصیرالیدن طوسی در سال 597 در شهر طوس متولد شد و به روایتی دیگر او در جهرود تولد یافت و بر اساس زندگی در طوس، به طوسی ملقب شد. او یکی از سرشناسترین شخصیتهای تاریخ اسلامی است. علوم دینی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت را نزد مامایش(نورالیدن علی بن محمد شیعی) آموخت و تحصیلاتش را در نیشاپور به پایان رساند و در همانجا به دانشمند پر آوازه مبدل شد.
چکیده
خواجه نصيرالدين طوسي از جمله بزرگترين انديشمندان قرون ميانه است كه در زمينـه علم و ادب جايگاه بلندی داشته و از شهرت جهاني برخوردار است. نصيرالدين طوسي نه تنها در علوم و انديشه های اجتماعی، بل در علوم تجربی نیز استاد بود. شخصيت متسـاهل و مـداراي اعتقـادي خواجـه كـه زمينههاي فعاليت او را با انديشمندان ساير اقوام و ملل هموار ميكرد نيز در موفقيت و ارتقاي موقعيت او سهم زيادي داشـت. خواجـه نصـير دانشـمندي جـامع الاطـراف بـود و در زمينـه دانشهاي مختلف، از جمله حكمت نظري و عملي خبرگي تام داشت. نصـيرالدين طوسـي در حكمت عملي، وجوه مختلف ساختار حيات اجتماعي را بررسي كرده و در ذيل حكمت مدني به طبقات اجتماعي و جايگاه آنها در اجتماع پرداخته اسـت. اين مقالـه پـس از نیم نگاهي به خانواده، جامعه و حكومت در عصر خواجه نصير، به جايگاه و كاركرد فرهنگـي او پرداخته و سپس نظریۀ محبت و اصناف اجتماعی را در نظرگاه وي به بررسي میگیرد.
دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در باب حکمت
حکمت در دیدگاه طوسی به دو نوع تقسیم بندی می شود. حکمت عملی و حکمت نظری.
به نظر طوسی حکمت عملی به دو امر مهم می پردازد.
1) امور مربوط به هر انسان(نفس) که در حالت انفردای مطالعه می شود که بنام اخلاق نامبرده شده است.
2) معرفتی که موضوع آن فرد نه؛ بل جمع میباشد. مشارکت اصل جمع بوده و این معرفت در گروهها و موقعیتهای اجتماعی اتفاق می افتد که به دونوع، «تدبیر منزل» و «سیاست مدن» تقسیم بندی کرده است. به نظر می رسد حکمت عملی را عقلی و منطقی می داند و از نگاه “بی طرفی ارزشی” در علوم پشتیبانی می کند.
اجتماعیات از نظر طوسی
خواجه نصیر، با شرح و بسط دادن حکمت عملی خود، به فضای عام تر از حکمت عملی می اندیشد و مسایل مربوط به زندگی انسان ها را در سطح «فردی و گروهی» را مورد غور قرار می دهد. در طبقه بندی خواجه نصیرالدین طوسی اعمال وئ افعال انسانی به دو نوع معطوف است.
1) طبع یا اصل؛
2) وضع یا قرارداد.
در بحث طبع، خواجه سه حوزۀ علمی(فرد، جامعه و دولت) و در توضیح آن سعی بیشتری به خرج داده است؛ اما موارد همچون (آداب و رسوم) را از چشم انداخته و می گوید که این امور غیرعقلانی و براساس نظرات و آرای مردم است. درحالیکه اصل حکمت عملی از نظر او همان عمل عقلانی-ارادی (کنش) است که آگاهانه صورت می گیرد.
خواجه نصیرالدین طوسی یکی از اندیشمندان مسلمان است که تاریخ را زنده و دارای روح می داند و منشأ و مبنای مراحل توسعه را خانواده(منزل) میپندارد.
خانواده
چرایی اهمیت خانواده در دیگاه طوسی از آنجایی نشات میگیرد که او در حکمت عملی به تدبیر منزل اعتقاد دارد. از نظر طوسی، انتخاب همسر و تشکیل خانواده برای حفظ و بقای مال و طلب نسل انسانی است. او برای خانواده پنج رکن را به وضاحت بیان میکند. در امور خانوادگی موجودیت مدیر خانوداه را یک امر ضروری برای اعتدال، می داند و پدر را مدیر خانواده پنداشته که در نبود پدر، مادر این وظیفه را به دوش بگیرد. موجودیت مسکن به عنوان اصل دوم خانواده، مدنظر طوسی است. اقتصاد به عنوان مواد چرخاننده خانواده در دیدگاه طوسی مطرح شده است. طوسی (زن) را چهارمین رکن خانواده معرفی می کند و اوصافی را برای زن خوب برمیشمارد. عقلانیت، دیانت، حیا،عفت، فطنت، کوتاه زبانی، اطاعت از شوهر، نزدیک اهل خویش بودن و خوشخویی را از صفات زنان پسندیده برمیشمارد. او آخرین رکن خانواده را تربیت نیکوی فرزندان قلمداد کرده و آموزش رفتار اجتماعی، آموزش دینی و آموزش پیشه و مشاغل را ضروری می داند.
نظریه محبت
دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در مورد بقای جامعه از دیگر متفکران مسلمان متفاوت تر است. او با نقدهایی که بر نظریههای دانشمندان قبلی مبنی بر دیدگاه مادی گرایانه برای بقای جامعه داشت، نظریه محبت که یک نظریه کاملا عاطفی و معنوی بود ابداع کرد. اگرچه او از بعضی از مولفههای متفکران قبلی بهره جست اما نظریه محبت او تغییری بزرگی در رویکردهای فیلسوفان اجتماعی به حساب میآید.
او به مسله عدالت نیز به گونه صریح پرداخته است. طوسی می گوید:«عدالت مقتضی اتحادیست صناعی و محبت مقتضی اتحادی طبیعی». بر این اساس، طوسی عدالت را نتیجه اتحاد و همبستگی دست ساخت بشر که بر مبنای دولت، حکومت و قانون طرح می شود می داند و عدالت برمبنای محبت را طبیعی و کارساز قلمداد می کند.
طوسی محبت را به دونوع تقسیم بندی می کند. 1) محبت طبیعی؛ 2) محبت ارادی.
در محبت طبیعی، محبت و داشتن روابط بر اساس اصل طبیعی بودن(غیرصناعی) استوار است. به گونه مثال: محبت پدر یا مادر با فرزندان شان یا برعکس.
در بحث محبت ارادی یا غیر طبیعی، طوسی به چهارنوع محبت ارادی بسنده میکند. محبت بر اساس لذت، خیر، نفع و محبت براساس همه این گزینهها؛ که در مجموع، محبت طبیعی و محبت ارادی هردو نقش مهمی برای بقای جامعه بازی می کنند.«علت بقای جامعه در نیاز به هماهنگی و تالیف از طریق محبت است».
طبقه بندی یا اصناف اجتماعی
خواجه نصیرالدین، یکی از دانشمندان مسلمان است که در نظریه های او شاهد پذیرش یا تایید طبقه بندی هستیم. او در تبیین پدیده طبقه بندی و اصناف اجتماعی، دو عنصر مهم را مطرح کرده است. تفاوت های طبیعی و تفاوت های غیر طبیعی.
تفاوتها در تواناییها، حرفه و صنایع از عناصر تفاوتهای طبیعی انسانهاست که در طوسی موجودیت این تفاوتها برای بقای جامعه ضروری می داند. در این مورد، علت اصلی تفاوت ها در ذات(طبیعیت ) انسان است.
علت دوم در شکل دهی اصناف و طبقات اجتماعی، طبیعی نیست، بلکه امری عرضی میباشد که براساس شرایط خاص اجتماعی، سیاسی، و آموزشی(تربیتی) بر انسان تاثیرگذار است.
در این بحث نگاه طوسی نزدیکی و شباهتهایی به نظرات امیل دورکیم، جامعه شناس آلمانی دارد. بحث اندام وارگی(ارگانیزم بدن) در دیدگاه دورکیم تایید کنندۀ نظرات طوسی است و حتا بعضی از نویسندگان ادعا می کنند که نظرات طوسی بر نظریه پردازان و جامعه شناسان غربی تاثیرگذار بوده است. نزدیکی دیدگاه طوسی در مورد اصناف اجتماعی، بی شباهت به نظریههای مکتب کارکردگرایی نیست. طوسی با تقسیم بندی کار و نقشهای اجتماعی نشان میدهد که کاری متفاوتتری نسبت به گذشته گانش انجام داده است. در تقسیم بندی طوسی این چنین آمده است. 1) قلم به دستان؛ 2) شمشیر به دستان؛ 3) اهل معامله؛ 4) اهل زراعت و صنعت.
نصيرالدين طوسي وجود طبقات چهارگانه فوق را براي جامعه ضروري ميشـمارد و چنان كه غلبه يك عنصر بر ديگر عناصر چهارگانه طبيعي موجـب انحـراف مـزاج از اعتدال و انحلال تركيب در طبيعت ميشود، غلبه يك صـنف از اصـناف بـر ديگـري را موجب انحراف جامعه از تعادل و توازن و موجب فساد اجتماعي قلمداد ميكند. اگرچه طوسی جامعه را به چهار طبقه تقسیم بندی می کند، اما دیدگاه طوسی در مورد اصناف اجتماعی به تقسیم بندی خلاصه نمی شود. طوسی با دید عمیقی بر جامعه اش دارد به یک آسیب شناسی اجتماعی فایق می آید و کسانی که به عنوان ذاهد و گوشه نشین بر شانه و گرده های مردم سوار اند و فعالیتی ندارند را؛ طفیلیها می نامد. طوسی افرادی را که جزئي از اين طبقات چهارگانه نبوده اند را باري بـر دوش ديگـران مـيدانسـته و آنهـا را از اضافات(بدی) جهان تلقي ميكرده است. همين طـور آنهـا را از سـنخ جمـادات و مردگـان قلمداد ميكرده كه از تقدير الهي عدول كرده و راه سستي را در پيش گرفته اند. طوسی در بحث عدالت نیز بحثهایی متفاوتی از دیگر متفکران مسلمان دارد و عدل را برخورد مناسب با شأن و سلوک اقشار مختلف می داند.
طوسی عدل را از منظر کلامی، سیاسی و اجتماعی به معنای نظم بکاربرده است و این نگاه او به عدل از معنای عدالت در مذهب تشیع نشأت می گیرد چون در کتب و متون شیعی مذهبان، عدالت به مثابه نظم بکار برده شده است.
همچنان نگاه طوسی نسبت به فلاسفه یونان نسبت به عدالت متفاوت تر و کامل تر است. او عدالت را نه تنها بر اصل شهروندی(فلاسفه یونان) بل مبتی بر اصل دین نیز می داند.
سنخ شناسی اجتماعی
خواجه نصیر، جوامع را به دو رویکرد متفاوت کمی-کیفی مطالعه می کند.
جامعه به لحاظ کمیت(بزرگی یا کوچکی) به گونههای پنجگانه تقسیم میشود.
1) اجتماع منزلی؛
2) اجتماع اهل محله؛
3) اجتماع اهل مدینه(شهری)؛
4) اجتماع اهل کبار(کشور)؛
5) اجتماع اهل عالم.
از نظر طوسی، از آنجایی که ارادآۀ بشر به دو نوع «خیر و شر» صورت میپذیرد؛ این تقسیم بندی به ارادۀ آدمی بستگی دارد یعنی( اراده به خیر و شر)؛ چون ارادۀ آدمی جهت دار است، مدینۀ فاضله و غیرفاضله جهت دار هستند. زیرا اولی درپی خیر و دومی در پی شر است. انواع دوگانه جامعه خوب و بد نیز وجود دارد:« و اول را مدینۀ فاضله خوانند، دوم را مدینه غیرفاضله، و مدینۀ فاضله یک نوع بیش نبود چه حق از تکثیر منزه باشد و خیرات را یکی طریق بیش نبود و اما غیرفاضله سه نوع بود. در دیدگاه طوسی چون خیر دارای وحدت است، از یک نوع بیش نیست. ولی در شرارت کثرت وجود دارد. به همین خاطر خواجه نصیرالدین در این زمینه توجه به اصل وحدت و کثرت دارد و اعتقاد دارد که جامعه حقیقی که مخطلوب نیز هست به لحاظ اینکه انسجام و وحدت در آن وجود دارد، یک نوع بیش نیست ولی جامعۀ غیرفاضله دارای تکثیر است و تحت شرایط مختلف اسامی مختلفی میپذیرد. . از آنجایی که مدن غیرفاضله(شر) را به مدینه ضاله، مدینه جاهلیه و مدینه فاسقه تقسیم نموده است.
جمع بندی
حاصل اين كه خواجه نصير، عدل را به مفهوم برخورد متناسب با شأن و سلوك اقشار مختلف جامعه آورده و اعمال آن را در راستاي گسترش خير و فضـيلت و نبـود شـرّ و رذالـت دانسته و انصاف را جزئي از عدالت و از الزامات آن آورده اسـت. طبقـات اجتمـاعي را نيز از همين منظر عدل و انصاف مورد اهتمام قرار داده است. حكمت عملي در سه وجه سياست (سياسـت مـدن) ، اقتصـاد ( تـدبير منـزل) و اخلاق (تهذيب نفس) با نگرش اسلامي به تاريخ از منظر كارآمـدي و فايـده عملـي آن يكسان است و ميتوان پرداختن خواجه نصير بـه طبقـات اجتمـاعي از منظـر حكمـت عملي و كارآمدي عدل را همانا شرح و بسط نگرش اسلامي به عدل و تاريخ تلقي كرد. تشيع به عنوان مذهبي كه رويكرد خردگرايانه بـه جامعـه و اقتصـاد و حكومـت دارد عدل را، چه از منظر كلامي و چه سياسي و اجتماعي، به معناي نظم به كار بـرده و به علاوه همراه با برخورداري انسان از عقل و اختيار، مسـئووليت پـذيري آحـاد محتلـف جامعه را در خود دارد. اين رويكرد جامع، مستلزم در نظر داشتن جايگاه اقشار مختلف است و خواجه نصير به پيروي از عقايد خويش نظرگاه جامع و متفـاوتي داشـته اسـت. اين در حالي است كه در حكمت يونـاني تنهـا شـهروندان مشـمول قـوانين و فضـيلت مطروحه فلاسفه ميشدند، عدل از منظر صرف شهروندي و نه اعتقادي مورد نظر بود و نگاه جامعي نسبت به انسان، هستي، جامعه و اقتصاد وجود نداشته است.
سرچشمهها:
1- ارمکی،آزاد تقی، (1389). تاریخ تفکراجتماعی در اسلام، انتشارات علم.
2- رضوی، سید ابلفضل،(1398). طبقات اجتماعی از نظر طوسی، مطالعات اسلامی، سال چهاردهم، شماره پیاپی 85.
3 – رهنما، شهرام، (1396). جامعه و زندگی اجتماعی در نظرگاه خواجه نصیرالدین طوسی،.
4- طوسی، نصیرالدین، (1391)اخلاقناصری،مجتبیمینوی-علیرضا حیدری، خوارزمی.
5- سلیم، غلام رضا، (1383). تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام، پیام نور.
6- مدرسی زنجانی، محمد، (1335). سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، انتشارات دانشگاه.
7- محمد زاده، رضا؛ و عبادی، احمد(1392). نقش خواجه نصیرطوسی درتعامل پارادایم های سه گانه فلسفه اسلامی، مجله علمی-پژوهشی متافزیک، دوره جدید، سال پنجم، شماره 15.