از قرنطین عقل تا قرنطین جان

نویسنده
طاهره سجادی

 

طاهره سجادی

 

با تاکسی به سمت دفتر می­رفتم. راننده با اندوه می­گفت:«اگر نان یک ماه خود را داشته باشم به خدا بیرون نمی­شوم، کار نیست، من باید سیزده نفر را نان بدهم. کرونا نان ما را هم گرفته است…»

دلش پر بود و چاره­ای هم نبود. ادامه داد صبح یک خانم گفت که به درمسال حمله کرده­اند. سیک­ها را هم می­کشند، این ملک به هیچ کس رحم نمی­کند. جزئیات را پرسیدم. گفت صبح به درمسال حمله کرده­اند و سیک­ها را گروگان گرفته­اند. شاید هم کشته داده باشند. به دفتر که رسیدم به سراغ اخبار رفتم. حدود دوصد نفر در درمسال گروگان گرفته شده بودند. شب تعداد کشته­شد­گان را بیست و پنج تن و تعداد زخمی هشت تن اعلان کردند.

چندی پیش در منطقه کارته پروان زنی سیک را کشته بودند. سیک­ها گفته بودند که اگر به خواست­های ما رسیدگی نشود، این خاک را ترک می­کنیم. از ده­ها هزار سیک و هندو حالا شاید تنها دو صد خانوار، کمتر یا بیشتر باقی مانده باشند. آنها در این خاک جایی برای خود پیدا نکردند که رفتند. شهروندانی که باید وطن خود را فراموش کنند، جایی که آنان را به رسمیت نمی­شناسد و درد تلخ تبعیض و ظلم را تا کنون به جان خریده­اند. این جهنم خاک چه کسانی می­تواند باشد؟ جنگویان قاتل شارع، سیاستمداران مفسد که حال مردم پشیزی برای‌شان ارزش ندارد؟ دولتی که حتا شرم هم نمی­شود؟ یا اجساد مردمی که هر روز به‌خاطر نان، جنگ و بیماری از بین می­روند و از هیج جا نه صدایی به گوش می­رسد نه امدادی؟

 

قرن­هاست که زیر سایه شومِ ایدئولوژی­ای زندگی می­کنیم که جز خون‌ریزی، ویرانی، جزم­اندیشی، زبونی، اطاعت و ترس میراث دیگری برای ما بر جای نگذاشته است. کاش می­شد نام­ها آشکار می­شدند، دیگر نمی­نوشتم ایدئولوژی … هراس و تهدیدی نبود تا شاید خورشید خرد ذره­ای بر جان­های یخ­زده­ ما می­توانست بتابد. خط ­کشی­های فراوان در امر شخصی و عمومی، مرز میان انسان­ها، نیک و بد و خیر و شر. ما میان این مرز­ها و خط­ها به دنیا آمدیم، بزرگ شدیم و می­میریم. در این میان رستگاران همه آنانی هستند که اطاعت کرده­اند. بی آن‌که بدانند از چه و چرا؟ نفرین شد­گان و طردشده­گانش آنانی هستند که خودی نیستد، مانند خودشان نیستند و به شیوه آنان فکر نمی­کنند. این دسته همان عذاب شوند­گان هستند. به همین دلیل حکم جهاد علیه­شان صادر شده است. ما چه چیزی داریم که بتواند این لکه­های ننگ را رد و نفی کند؟ تاریخ بهترین گواه و شاهدست بر این‌که چگونه این نظام فکری جز به خون و جمود راضی نمی­شود.

این روزها کرونا جان صدها نفر را گرفته است. ما هم نمی­دانیم در خانه بمانیم یا بیرون خانه. یک جا مرگ در ردای فقر و گرسنگی به سوی ما می­نگرد و یک جا در ردای بیماری. در این میان عده­ای باور دارند که در برابر کرونا محافظت خواهند شد، بدون هیچگونه پیشگیری یا درمان و خود را به دست تقدیر سپرده­اند. عده­ای شیوه­های درمانی­ای را توصیه می­کنند که در حد تعویذ است. اگر قرار بود این مصائب با تعویذ و توکل حل شود حالا وضعیت ما این‌گونه نبود.

سال­هاست که به گونه­ی دیگری هم مرگ تدریجی را تجربه می­کنیم!

فضاحتی که در دولت جریان دارد، آینده را نامعلوم کرده است. جانیان دسته دسته از زندان بیرون می­آیند و طرح ویرانی می­ریزند. قاتلان و خائنان در جامه سیاستمدار با دشمنی که از دستانش خون مردم می­چکد دست می­دهند و بر چشم زنان و مردانی که برای باز نگه داشتن در مکاتب، زنده ماندن قلم و حقوق انسانی سال­ها تلاش کردند خاک می­پاشند. آیا ما آبستن وضعیتی هستیم که دو دهه قبل آن را تجربه کردیم؟

کرونا ویروس خطرناکی است و به سرعت می­تواند انتشار پیدا کند و جان بگیرد. قدرت دارد تا هزاران نفر را در آنی از پای درآورد. اما چونان هر اپیدمی یا مرض مدهش و واگیر دیگر در نهایت عقل انسان به آن خاتمه خواهد بخشید و علم به مدد خرد بشری رویین­تن خواهد شد! ناجی همانا دانش است و نجات­دهنده نه در آسمان که در گوشه آزمایشگاه­ و دانشگاه­هاست. اما اپیدمی خفته در معنویات ما هم در درازنای تاریخ نسل­ اندر نسل و سال به سال از کشته­ پشته ساخت؛ با عقیم کردن خرد و خردوزری. به گذشته و حال خود بنگریم. قاتل ما گاه در لباس طالب، گاه در لباس داعش، گاه به نام مجاهد و گاه در هیات مردمانی‌ست که در آرزوی رستگاری با مغزهای متلاشی­شده یکدیگر را می­درند. چه جوان­هایی که دیگر نیستند، چه شهروندانی که مهاجر شدند، چه زنانی که برای عشق، حق انتخاب و تحصیل اینک در سینۀ خاک هستند. در چهارراه زنبق در یک روز چند صد نفر به کام مرگ رفتند. آیا ما این‌ها را فراموش کرده­ایم؟

افغان­های هندو و سیک به عنوان اقلیت­های مذهبی شرایط بسیار دشواری را سپری می­کنند. این روزها روزهای سیاهی برای آنان است. هیچ­گاه از آدرس مذهب سیک و هندو به مسلمانان افغانستان آسیبی نرسید، اما آنها بارها دشنۀ این مکتب را خوردند. اقلیت­های دیگری نیز هستند که در تنگنا قرار دارند: اقلیت­های فکری، مذهبی، گروهی و قومی. برای مقابله با کرونا مردم در کنار یکدیگر تدابیر خوب و انسانی گرفته­اند. برخی کرایۀ ملک و دکان­هایشان را کم کرده­اند، عده­ای برگه­های آموزشی توزیع کردند، حتا یک روز در هرات میان مردم یکی از مناطق میوه توزیع شد. شاید این اقدامات کوچک باشد، اما همدلی و مسوولیت مردم را نشان می­دهد. این همدلی و انسجام را باید تقویت کرد و آن را به سوی منافع مشترک دیگر نیز هدایت نمود. ناگزیر خواهیم پذیرفت که علم نجات­دهنده بشر است و تقدیرگرایی را به فراموشی باید سپرد. چشمان خود را باز کنیم تا خطرهای دیگر را نیز ببینیم. آنان که درک کرده­اند، برای بهبود وضعیت کاری کنند و چراغ­های بیشتری بیفروزند. ما به خردورزی نیاز داریم و اگر تلاش کنیم روزهای خوبی را می­توانیم بسازیم. روزهایی که در آن رفاه و حقوق انسانی محفوظ است. این روزهای سخت خواهند گذشت. روزهای بیماری، جنگ و فقر. اگر قدمی برداریم ثبت تاریخ خواهد شد و رسالت انسانی خود را نیز انجام داده­ایم.

نیک است اگر سخن احمد شاملو را به خاطر بسپاریم: انسان دشواری وظیفه است.

 

 

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews