بهار و زوال چپگرایی در افغانستان زادهی تحولات بومی، منطقهای و جهانی است. گرچه شماری پیشنهی ورود اندیشههای چپ را تا عصر امانیه و نامهنگاری لنین با شاه نوگرا و تجددطلب افغانستان در درازنای تاریخی پیش میبرند، اما واقعیت آن است که رگههای اولیه و نضجگیری نخست اندیشههای چپ در دموکراسی نخست قوت گرفت. دموکراسی دوم سیل این اندیشهها را تلاطم و شوریدگی بخشید و بلآخره در زمان جمهوری داوود این دیکتاتور وطندوست، مبارزات سیاسی چپگرایان بهثمر نشست و بهرهور شد. تحولات منطقهای و گسترش موج کمونیسم و اندیشههای چپ و فضای باور داخلی برای اندیشههای چپ در نبود جریانهای قدرتمند دیگر از مهمترین پیشزمینههای اندیشه چپ در افغانستان پنداشته میشود.
فهم این مهم دشوار است که چطور اندیشههای چپگرایان خط مارکسیسم- لنینیسم از کابل سربرآورد و در جامعهی سنتزده و فقیر افغانستان، هواخواه و پیرو دستوپا کرد؟ در سطح جهانی کلیت قرن بیستم و خصوصاً به ثمرنشستن انقلاب اکتبر 1917 توجه به مارکسیسم بهعنوان ایدئولوژی رهاییبخش تودهها، کارگران و تهیدستان، دل بسیاریها را مفتون و شیفتهی خود کرد. افغانستان هم بهعنوان کشوری که ستم طبقاتی و ستم ملی در آن بیداد میکرد، عدهای را واداشت که دل در گیرو اندیشهی چپ ببندند و رهی رهایی را از مارکس و لنین بجویند. هواخوهان خط اندیشهی مارکسیسم – لینینسم روستازادههای دانشآموخته بودند که فکر میکردند در آن چرخهی ناعادلانه نادیده گرفته شدهاند. هرچند اندیشهی چپ هیچوقت بهگونهی باید و شاید در اندیشهی روستاهای افغانستان رشد و بارور نشد.
امانالله شفایی؛ پژوهشگر تاریخ در افغانستان در «چپگرایی در افغانستان» به جریانشناسی چپ و تطور تاریخی آن در اندیشهی افغانستانیها پرداخته است. از منظر بینش شفافی در بعد بومی، بسترهای فکری و زمینههای سیاسی مناسب برای ظهور، نضجگیری و بهثمر نشستن تلاش چپگرایان در نیمهی دوم قرن بیستم در افغانستان وجود داشت. جریانهای نیرومند بومی و رقیب برای چپگرایان وجود نداشت. مردم از ستم طبقاتی و نابرابری بهستوه آمده بودند و روشنفکران و قدرتمندان از اندیشهی چپ جانبداری کردند که از آن بهعنوان خوشاقبالی چپگرایان در افغانستان یاد میشود. خود شفای میگوید که جای یک نوشتهی مفصل دربارهی چپگرایان افغانستان خالی بود و امید است که کتاب او جای خالی این مهم را اندکی پر کند.
گرچه جریان چپگرایی در سالهای نخست خود به دام قومگرایی فرو غلتید و از انترناسیونالیسم جهانی کمونیسم به ناسیونالیسم محلی افغانستانی سقوط کرد، اما چنانکه شفاهی شرح میدهد، جریان چپگرا باوجود انشعابات، اختلافات و افتراقات متعدد در پارهای از مولفهها و شعارها دیدگاه نسبتاً واحد داشتند. همهی کمونیستها در افغانستان خود را پیروان اصلی خطمشی مارکسیسم-لنینیسم دانسته و دیگری را متهم به ریویزیونیسم و انحراف از مارکسیسم میکردند. همهی جناحها رهیافت دموکراسی را پذیرفته و خود را دموکرات فرض میکردند. همهی جناحها درباب زنان دیدگاه واحد داشتند و زن و کارگر را قربانی نظام سرمایهداری میدانستند. این میرساند که چپگرایی در افغانستان با انشعابات و افتراقاتاش در پارهای از موارد نظر یکسان داشتهاند.
آسیبشناسی عملکرد و تحلیل کارنامهی چپگرایان از جنبههای بارز پژوهش شفایی در خصوص چپگرایی در افغانستان است. نوشتهی او آمیختهای از تاریخ و موضوعات تئوریک است که مباحث نظری را برای فهم تاریخ در خدمت گرفته است. بیگمان بدون مباحث نظری و تئوریک ایدئولوژی مارکسیسم، تحلیل تاریخی عصر کمونیستها و آنچه مخالفان کودتا میپندارند و موافقان انقلاب دشوار است. کار شفایی در نوع خود از لحاظ روایت آمیخته با تئوری، بافت متن و محتوا، واژهچینی و شستهرفتگی و واقعبینانگی تحلیلی بینظیر است. هرچند رگههای جانبداری از چپیها در جاهایی از نوشتهی او خود را مینمایاند.
باور شفایی این است که چپگرایی در افغانستان شایستهی تحلیل است نه سزاوار تحقیر. بدبینی و تحقیر تحلیل واقعبینانه از عملکرد گروههای چپی را در دام قضاوتهای بیجا و پیشفرضهای سطحی میاندازد و چشم حقیقتبین را فرو میبندد. سادهسازی، سطحیاندیشی، اتکا و وابسستگی بهغیر، ناسیونالیسم قومی، خشونتورزی، تصفیهی جناحی و ترور از آسیبهای جدی چپگرایی و مردهریک این ایدولوژی است که شفایی بر آن انگشت انتقاد بلند میکند. ایدئولوژیای که با نشانهی داس و چکش میخواست مرحم بر زخم دهقان و کارگر بزند، اما در افغانستان سر دهقان را با داس برید و فرق کارگر را با چکش خونین کرده و اینگونه افغانستان را به یک جنگ خانمانسوز سوق داد.
چیزیکه بیشتر از همه جای تحقیق و پژوهش دارد، انحراف اندیشهها و به دام قومیت افتادن جنبشها در افغانستان است. انگار این سرزمین مکانی برای انحراف اندیشهها، ایدئولوژیها، جنبشها و عقاید است که پس از ورود میپوسند و میمیرند. چطور جریانیکه به انترناسیونالیسم جهانی باورمند است، در افغانستان به ناسیونالیسم قومی میانجامد و داس که برای نجات دهقان آمده گردن او را میزند تا دیگر نفس نکشد. این مساله هنوز هم برای خیلیها نامکشوف و رازآمیز باقی مانده است، همانطور که نظامهای دیگر مانند حکومت اسلامی و امارت اسلامی و دموکراسی پسابندر افغانستان پوسیدند و ناکارآمد شدند.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.