گفتوگومندی (دیالوگیسم) بهگونهای که امروزه مورد توجه تحلیلگران و منتقدان ادبی، هنری، فلسفی و فرهنگی قرار گرفته، بهواسطهی میخائیل باختین؛ نظریهپرداز ادبی و فیلسوف روسی در اوایل قرن بیستم مطرح شده است. نظریهای که تأثیر پررنگ جامعه در شکلگیری شخصیت انساني را مهم میشمارد و بر نقش “زبان” در امر گفتوگومندی تأکید میکند. از این منظر، گفتار همیشه با گفتار يا گفتارهاي ديگر در ارتباط است، همچنان در صورت طرد نسبي حضور “ديگری” جهان شخص از شکل ميافتد، به همین جهت تأکید میشود: “زيستن بدون تعامل و گفتوگو و در نتیجه پذيرش بسیاری از تأثیرات ديگران در زندگي خود ناممکن است” (Bakhtin, 1999: 83)
بنابراین، اجتماع با ظهورِ شخصِ دوم آغاز ميشود، مفهومي که بهقول باختین “پذيرش تقدم منطقي بیناذهني بر ذهنیت” (تودوروف، 1393: 55) را کانونی میانگارد و از شناخت جهان بهواسطهی انسان از رهگذر ديگران سخن بهمیان میآورد.
در نظریهی گفتوگومندی ، شناخت و ادراک ما از جهان محدود به موقعیت است، برای گسترش شناخت خود و نزديک شدن به ادراک پرمایه بايد با “ديگری” وارد گفتوگو شويم و نگاه او را به نگاه خود افزود کنیم. به همین جهت، “هیچچیز و هیچکس نميتواند در حالت انفرادی به معنا دست يابد” (Linell, 2008: 25)، تا آنجا که “حقیقتها نیز خارج از روابط انساني وجود ندارند” (Zappen, 2004: 47).
گفتوگومندي و چندصدایی رابطهی تنگاتنگی با هم دارند، بهگونهای که چندآوایی جوهر گفتوگومندي را تشکیل میدهد، بهقول ساموئل: “بازتاب صداهای مساوي” (نامور مطلق، 1387: 399) را موجب میشود و هر متني را درگیرِ خود میکند، زیرا برساختهی اجتماعی است که در ارتباط خود با خود، یا افراد دیگر و یا محیط او شکل میگیرد و پیامد آن فهم تازه برای کسانی است که در جریان آن قرار میگیرند. از اینرو میتوان گفت: “گفتوگو را کاوش مشترک برای دستیابی به فهم، ارتباط و امکان افزونتر انسانی” (پایا، 1381: 11) دانست.
در نظریهی گفتوگومندي در میان چیزهایی که سازندهی موقعیت انسان هستند، یک چیز جایگاه ویژه دارد، آن “انسان دیگر” است، زیرا او هم دارای امتیاز “من” است، يعني از آگاهي و عمل برخوردار است، همچنان در جایگاه “دیگری” ظرفیت عبور از فاصلهی “خود” و “غیر از خود” را دارد و زمینهی “مکالمه” را فراهم میآورد، بهگونهای که “خود” را در مناسبات با “دیگری” درک میکند و از تجربهی “تعامل با او بهره میبرد. بههمین جهت مسألهی “انسانهای دیگر” ایدهی تخیلی و یا شعارگونه نیست، بل مسألهی هستیشناسانه است و الگوی آن “من برای دیگری” با محتوای گفتوگومندی است، بهگونهای که گفتوگو در آن پایان پیدا نمیکند و معنا نیز در مکالمه ساخته میشود، مکالمهای که میتواند میان “خود” و “دیگری” بیپایان و بر بنای درک متقابل باشد. به همین جهت باختین گفته است: “من خودم را به ياری ديگری ميشناسم”. این آموزه نشان میدهد که انسان نميتواند در جهاني زندگي کند که در آن “ديگری” حضور ندارد. از همینرو تأکید میشود: “حضور دیگری در خود میبایست بازشناخته شود، محترم تلقی شود. تنها این زمان است که میتوانیم از خودی آگاه شویم که بهطور عمیقی اجتماعی و بینالاذهانی است” (گاردينر، 1381 : 41 ). این مفهوم میرساند که ما از طریق تشریک مساعی ارتباط برقرار میکنیم و معنای مشترکی بهوجود میآوریم. بنابراین، گفتوگومندی چیزی بیشتر از یک شرکت معمولی در بازی است که طرفین در مقابل یکدیگر قرار داشته باشند.
در نظریهی گفتوگومندی، گفتوگو در مفهوم عام و گستردهی آن بهمعنای هرگونه ارتباط زبانی به هر شکل ممکن است. بنابراین، میتوان گفت تمامی ارتباطات و فعل و انفعالات زبانی بهصورت تبادل گفتارها، یعنی به صورت گفتوگو انجام میپذیرد. اما گفتوگو در معنای خاص آن فقط یک گفتوگوی ساده میان دو شخص نیست، بل نوعی هستیشناسی است که از رهگذر وجود “دیگری”، “خود” معنادار میشود. از منظر نظریهی گفتوگومندی، آگاهی ما در تعامل با دیگران شکل میگیرد و بهواسطهی این تجربه از “دیگری” است که آگاهی ما صیقل میخورد. در گفتوگومندی تکگویی یا مونولوگ در نقطهی مقابل پولیفونی و دیالوگ قرار میگیرد و معطوف دگرآوایی است.
نظریهی گفتوگومندی تأکید میکند که گفتوگو بدون تعامل با ديگران و بدون در معرض صدای ديگران بودن، شکل نميگیرد. گفتوگو در واقع بهصورت دوجانبه یا چندجانبه رخ میدهد و هرآنچه در جریان آن گفته ميشود بازتاب صدای “ديگری” در مکالمه است. با توجه به همین معنا است که هر ارتباطی را در حکم مبادلهی گفتهها تلقی میکنیم و از وجه گفتوگومند آن سخن بهمیان میآوریم، وضعیتی که در چارچوبِ آن انسان در تکمیل خودآگاهی خویش در ارتباط با “دیگری” نقش ایفا میکند. از این منظر تنها “دیگری است که میتواند شخصیت بیرونی و کامل ما را بسازد” (Todorov, 1981: 147). بنابراین، هر فرد در تعامل و ارتباط با “دیگری” قرار دارد و “بودن” نیز به معنای بودن با/ برای “دیگری” است.
از نظر زبانشناسی نیز این مطلب واجد اهمیت فراوان است. ما وارث زبان و واژگانی هستیم که از دیگران گرفتهایم. بنابراین، سخن گفتن بهنحوی قرارگرفتن در زبان مشترک و مرتبط بودن با کلام دیگران است. در این صورت هیچ واژهای جدا از “دیگری” نیست، همچنان هر واژه را از “دیگری” گرفتهایم، بهگونهای که “تا پایان، سرشار از معنا باقی میماند”(ibid: 77). بنابراین، هر گفتمان نیز با در نظر گرفتن اهمیت “دیگری” ساخته میشود، شکل میگیرد؛ آموزهای که توجه باختین را بهخود جلب کرده و در قالب نظریهای پرداخت و ارایه شده است.
منابع مطالعاتی:
پایا علی (1381). گفتوگو در جهان واقعی. تهران: طرح نو.
تودوروف تزوتان (1393). منطق گفتوگوي ميخائيل باختين. ترجمهی داريوش كريمي. چاپ سوم، تهران: نشر مركز.
گاردينر مايکل (1381). تخیل معمولي باختین. ترجمهی يوسف اباذری. ارغنون، شمارهی 20. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد.
نامور مطلق بهمن (1387). باختین، گفتوگومندي و چندصدایی مطالعهی پیشابینامتنیت باختینی. پژوهشنامهی علوم انسانی. شمارهی 57. تهران: دانشگاه شهيد بهشتي.
Bakhtin Mikhail Mikhailovich (1999). Problems of Dostoevsky’s Poetics, trans Caryl Emerson, Minnesota: University of Minnesota Press.
Linell Per (2008). Essential of Dialogism, Sweden: Department of Communication Studies Linkoping University.
Todorov Tzvetan (1984). The Conquest of America: The Question of the Other, Translated from the French by Richard Howard, New York: Harper and Raw Publishers.
Zappen James P (2004). The Rebirth of Dialogue Bakhtin Socrates, and the Rhetorical Tradition, New York: State University of New York Pres.
Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.