مدارا و حدود آن

مدارا و حدود آن
همدیگرپذیری
عبدالواسع رحمانی
عبدالواسع رحمانی

عبدالواسع رحمانی

واژه‌ی تلورانس (Tolerance) معادل واژه‌ی رواداری یا مدارا در زبان فارسی است. ریشه‌‌ی این کلمه در زبان‌های اروپایی مصدر (Tolerare) در زبان لاتین است، به‌معنای «کشیدن، تاب‌ آوردن، تحمل کردن درد یا بار» که دو مصدر «Toleṙer» و « Tolerate» به ترتیب، در فرانسوی و انگلیسی از آن برآمده است که در اصل همان معنا را داشته است ( آشوری، ۱:۱۳۸۵).

در فرهنگ عمید و لغت‌نامه‌ی علی‌اکبر دهخدا مهم‌ترین معناهای مدارا عبارت‌اند‌ از: «به ‌‌نرمی و مهربانی رفتار کردن، بردباری و تحمل کردن، کنار آمدن با کسی و ساختن با او» (عمید، ۱۳۸۶: ۸۴۷، دهخدا،۱۳۷۷: ۲۰۵۲۱).

اساساً ﻣﺪارا ﺑﻪ‌ﻣﻌﻨﺎي ﺑﻪ‌رﺳﻤﻴﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ دﻳﮕران و تحمل باور‌های مخالف اﺳـﺖ. مدارا در واقع واکنش پویا و هدف‌مند است و لزوماً به‌معنای بی‌تفاوتی نیست. داشتن توانایی تحمل در مواجهه با اندیشه‌ی مخالف، در حالی‌که قدرت سرکوب موجود باشد را مدارا گویند، یعنی مدارا توام با قدرت مفهوم پیدا می‌کند، چنان‌چه گفته‌اند که «تواضع زگردن فرازان نکوست/ گدا گر تواضع کند خوی اوست[1]

مدارا يك رابطه‌ی دو طرفه و اجتماعي است كه فرد را به‌صورت ذهني يا عيني با طرف مقابل خود درگير مي‌سازد و با آگاهي از اين نوع تقابل به اين نتيجه مي‌رساند كه سازش و هم‌زيستي مسالمت‌آميز و تحمل مخالف يا «دیگری متفاوت» ضروري است. برای فهم بهتر معنای مدارا به مفاهیم متضاد آن نیز گاهی مراجعه می‌شود: نارواداری برضد رواداری به‌معنای نابردباری، ناسازگاری و ناشکیبایی در برابر عقاید و رفتار‌های دیگران است. صاحبان اندیشه و قلم در باب مفهوم «مدارا» از منظر‌هایی چون جامعه‌شناسی، دین‌پژوهی، روان‌شناسی، حقوق و سیاست به توضیحاتی پرداخته‌اند، مثلاً در حوزه‌ی حقوق تعبیر و تبیین رواداری براساس اسناد حقوقی ممکن می‌شود و در اسناد بین‌المللی، رواداری را از دایره‌ی مفاهیم تاریخی و مفاهیم اخلاقی بیرون کرده‌اند، چنان‌چه در ماده‌ی نخست اعلامیه‌ی اصول رواداری یونسکو مصوب سال ۱۹۹۵ چون‌این مشعر است: «رواداری بخشندگی یا بی‌تفاتی در مقابل دیگران نیست، بل رواداری به منزله‌ی احترام و ارج‌گذاری و به رسمیت‌شناسی تکثر و غنای فرهنگ‌های مختلف جهان و احترام به اشکال بروز و شیوه‌های زندگی انسان‌ها است[2]».

در حوزه‌ی قدرت ‌سیاسی، رفتار ‌دولت‌ و سازمان با شهروندان و نسبت آن به ارزش‌های حاکم، شاخص تعیین کننده‌ی رواداری می‌باشد. اساساً رواداری محصول فکر و مکتب «لیبرالیزم» سیاسی بوده و در واقع ارج‌گزاری به آزادی‌ها و خودمختاری انسان و احترام به ارزش‌های جمهوریت نشانه‌ی تعهد دولت‌ها به رواداری است، چنان‌چه «آلبرت انشتین» مهم‌ترین نوع تساهل را تحمل فرد و جامعه توسط دولت می‌داند و باور دارد که هرگاه فرد به‌صورت ابزار مورد استفاده‌ی دولت قرار گیرد، تمام ارزش‌های نیک از بین می‌رود. خلاصه این‌که تمسک به رواداری نه‌تنها وجیبه‌ی اخلاقی، بل تکلیف حقوقی و ضرورت سیاسی است، اما پرسش اصلی این است که آیا رواداری حد و حصر دارد؟ تا کجا و چه‌چیز را باید تحمل کرد؟ مرز رواداری تا کجا است و احترام به خودمختاری دیگران تا چه اندازه منطقی و معقول است؟

کارل پوپر در کتاب «جامعه‌ی باز و دشمنان آن» به این مسأله می‌پردازد و باور دارد که: «رواداری بیش از حد و حصر منجر به نابودی بردباری می‌شود، اگر ما آماده نباشیم که از جامعه‌ی بردبار در برابر ظهور نابردباری دفاع کنیم، آن‌گاه افراد بردبار با رواداری یک‌جا نابود خواهند شد.» بنابرین افراد ناروادار باید منع شوند و به هر نابردبار فرصت بهره‌گیری از آزادی‌های اساسی داده نشود. نهاد‌های مسوول در جامعه‌ی روادار و بردبار حق دارند آنانی را که به‌مناظره و گفت‌وگوی منطقی تن نمی‌دهند، به‌زور سرکوب کنند و با قوه‌ی قهریه از جامعه‌ی بردبار دفاع شود. بدین‌ترتیب اعطای حق آزادی بیان و فعالیت به گروه‌های افراطی، مذهبی و قومی که خشونت را تولید و ترویج می‌کنند، به تعصب دامن می‌زنند و دیگری را نفی می‌کنند، منصفانه و قابل قبول نیست.

از یک‌سو افزایش کنش‌های نامداراگری، خشونت، تروریسم، بیگانه‌هراسی، نژادپرستی، یهودستیزی، اسلام‌ستیزی، محرومیت و به‌ حاشیه‌رانی و تبعیض علیه اقلیت‌های ملی، قومی، مذهبی و زبانی، پناهندگان و کارگران مهاجر و مهاجران و گروه‌های آسیب‌پذیر جوامع، بیش‌تر از پیش به ضرورت رواداری تاکید می‌کند، از دیگر سو کنش‌های خشونت‌ورز و ارعاب علیه افرادی که به آزادی و رواداری باور دارند، مانند ترور‌ هدف‌مند و حذف فزیکی فعالان آزادی بیان و رسانه‌ها که در سطح محلی و جهانی سبب نگرانی‌های بی‌شمار شده، به تهدید جدی علیه رواداری منجر شده می‌تواند و ممکن است دوام و قیام این‌گونه نارواداری‌ها، آینده‌ی جهان و نظم عمومی را دچار مخاطره سازد.

وضعیت کنونی به ضرورت قاعده‌مندشدن رواداری تاکید دارد و اگر گروه‌‌های ناروادار که در برابر افراد روادار  قرار می‌گیرند، سرکوب نشوند، تثبیت صلح و دموکراسی را هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌المللی تهدید می‌کنند و موانعی جدی برای توسعه خواهند بود.

شـناخت اندیشـه‌ي رواداری منوط برآن است که حدود اش را تعیین کنیم. دفاع از رواداری بـی‌حـدو مـرز، در واقـع، خـود اقدام به از بین بردن رواداری است. پذیرش رواداری بی‌حـد و حصـر بـه محـو مفهـوم رواداربی خواهد انجامید. یعنی مجاز دانستن ترویج عقایـد مخـالف رواداری و بـه‌نـام رواداری مجـاز شـمردن اعمالی که هدف از آن‌ها محدود کردن یا از میان برداشتن آزادی بیـان، عقیـده و ایمـان اسـت، نتیجه‌ای جز از بین بردن رواداری نخواهد داشت و محدودیت در برابر منکران رواداری ضرورت است هرچند دیدگاه‌های مخالف به این نوع طرز دید نسبت به جمعیت‌های ناروادار نیز وجود دارد، چنان‌چه «مایکـل والـزر[3]» دیـدگاهی کاملاً متفاوت با دیدگاه پوپر دارد. وی در کتاب «درباره‌ی رواداری» بیـان مـی‌دارد کـه گـاهی از دل نارواداری جماعت‌های ناروادار، افرادی پا می‌گیرند که می‌توانند رواداری کنند و نمی‌تـوان قایل به نارواداری مطلق در مقابل آنان شد.

حدود رواداری در سند «اعلامیه‌ی اصول رواداری» مصوب سال ۱۹۹۵ سازمان ملل متحد نیز تشریح شده است. مثلاً به نکاتی در آن نیز می‌توان اشاره کرد: در بند‌های دوم و چهارم ماده‌ی نخست اعلامیه‌ی مذکور به حدود رواداری تلویحاً اشاره شده است و در این باب بیان می‌دارد: «رواداری در عمل به معنای کنارآمدن با بی‌عدالتی اجتماعی و صرف نظر کردن و یا تضعیف اعتقادات شخصی نیست. رواداری برای هر فرد به‌معنـای آزادی انتخـاب در اعتقـاد شخصـی و هم‌زمان قایل بودن آزادی انتخاب برای دیگران است» و به تعقیب آن نیز چنین آمده است: «رواداری بـه‌هـیچ وجـه نباید در جهت محدود کردن ارزش‌های بنیادین ـ حقوق بشر جهـانی و آزادی‌هـای اساسـی دیگران ـ مورد سوء استفاده قرار گیرد.»

«رامین جهان‌بگلو» رواداری آگاهانه و پرهیز از مقابله با دیگران را در عین داشتن توان مقابله، یک «فضیلت» می‌داند، اما هر فضیلتی باید حد و حصر داشته باشد. فضیلت‌های بی‌شماری‌ وجود دارد که اگر برای آن مرز و حد قایل نشویم، به رذیلت نزول می‌کند. مثلاً مناعت نفس بیش از حد سبب تکبر، شجاعت بیش‌ از حد سبب جنون و احترام بیش از حد سبب تملق خواهد شد. اگر در برابر نارواداری سکوت شود و با کسانی که علیه رواداری قرار می‌گیرند مدارا شود، این نوع عمل‌کرد به مدارا بی‌ارتباط خواهد بود و می‌تواند نشانه‌ی زبونی و ترس و یا ضعف و ناتوانی باشد، اما اغماض و مدارا با نارواداران در حالی‌که توانایی مقابله وجود داشته باشد، عین بی‌تفاوتی است و این عمل‌کرد هیچ‌گاه نمی‌تواند فضیلت محسوب شود. رواداری ضرورت است  و هرکسی باید تلاش کند روادار باشد، اما موقعیت‌ها و وضعیت‌هایی نیز وجود دارد که در آن نباید در قبال برخی رفتارها و نظرات رواداری نشان داد. رواداری باید مرز داشته باشد و مرز رواداری در جایی است که فردی با عمل‌کرد خویش آزادی‌های اساسی دیگران را محدود و سلب یا حقوق بشری، کرامت و منزلت انسانی آنان را پایمال سازد. بدین‌ترتیب می‌توان گفت که رواداری در جایی پایان می‌یابد که گفت‌وگوی مبتنی بر منطق ختم شود و رفتارهای سوء و تبهکارانه یا سخنان و عقاید انسان‌ستیزانه آغاز ‌شوند. چون‌این رفتارها و گفتارهایی را نباید تحمل کرد، بل باید در برابر آن‌ها ایستاد و از حقوق انسانی خود و دیگران دفاع کرد.

[1] نظامی گنجوی

[2] UNESCO Declaration of principles of Tolerance (1995)

[3] Walzer, Michael. (1997), On Toleration Castle Lectures in Ethic, Politics, and Economics, Yale University Press.

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews