اقتدا به دانایی

عظم‌الدین برکی

پیش از آمدنم به دانشگاه کلیشه‌ها و تصوراتی از دانایی، خردورزی، تساهل و روشنگری بسان آرزو، ذهن‌ام را پُر کرده بود. به‌صورت حتم این پندار شامل حال اکثر کسانی است که دغدغه درس و دانایی دارند و به نهاد دانشگاه تکیه می‌کنند تا به دانایی برسند. رسیدن به نهاد دانشگاه و شامل شدن به درس آرزوی اکثریت مطلق را می‌سازد. هجوم سیل‌آسای دانش‌آموزان و دانشجویان به تحصیلات عالی در چند سال گذشته بی‌پیشنه بوده و نشان می‌دهد که نسل امروز و نسل نو افغانستان مشتاق دانایی، فهم و تحصیل علم اند. نهادهای اکادمیک می‌توانند، پاسخی قناعت‌بخش و مواد درخور نیاز تحصیلی به این نسل داشته باشند، تا نهاد دانشگاه ناجی این خرابکده(افغانستان) گردد. اما با وارد شدن در محیط اکادمیک افغانستان پرسش‌های زیادی در ذهن هر انسان جستجوگر راه می‌یابد.

دانشگاه‌های افغانستان می‌توانند ناجی کشوری باشند که سال‌های جنگ و خشونت بسیاری نهادها و ارزش‌های این کشور را به خاک یکسان کرده است؟ علاقه‌مندی و روآوردن بی‌پیشنه‌ی‌ نسل امروز افغانستان به کسب دانایی و تحصیل علم می‌تواند بستری برای دانایی و دگرگونی فکر در افغانستان شود؟ خوراک ذهنی و مفردات درسی دانشگاه چقدر ممد دانایی و خردورزی است؟

استادان دانشگاه چقدر توانستند در راستای دگرگونی فکر، بیدارسازی و تولید علم در نهادهای فکری و اکادمیک کار کنند؟

در سال‌های پسین جوانان بی‌شماری از پوهنتون‎‌ها مدرک دانشگاهی دریافت می‌کنند، اکثریت‌شان با نمره‌های بلند و در ردیف الف، اما این اکثریت در محیط کار جذب نمی‌شوند. خوانده‌ها و داشته‌های شان به درد محیط کار نمی‌خورد. آماده‌گی لازم برای صحبت کردن، نوشتن، تفکر انتقادی و تصمیم‌گیری را ندارند. از سوی دیگر گروه‌های تندرو، افراطی و تبه‌کار که سال‌ها مصروف جنگیدن و سربازگیری از نسل جوان افغانستان بودند، در محیط اکادمیک نفوذ دارند. چرا و چگونه گروه‌های تندرو و افراطی از نهادهای تحصیلی سربازگیری می‌کند؟

برای بازنگری و بهینه‎سازی مفردات درسی معارف و تحصیلات اراده‌‌ی جدی وجود دارد. روزی خواهد رسید که دولت استراتیژی فرهنگی را تعریف کند، روزی خواهد رسید که مفردات درسی روشمند و به دردبخور محیط کار باشد. نفوذ گروه‌های تندرو، کهنه بودن مفردات درسی، ناکافی بودن مواد درسی، نابرابری مواد درسی با محیط کار آسیب‌های دیگری است که نهاد دانشگاه را در افغانستان تهدید می‌کند.

دغدغه اصلی دانشگاه  نظر به اشتیاق دانشجویان در افغانستان بیشتر، بر محور سودجویی بوده تا تفکر.  چک دستمزد بیشتر از درس و تولید فکر اهمیت داشته است. در نهادهای تحصیلی افغانستان رابطه‌های اخلاقی چندان تعریفی ندارد. اکثریت مطلق استادان به توهین، تحقیر دانشجویان و محصلان شان می‌پردازند. در بیشتر موارد به‌صورت بی‌رحمانه آگاهانه و یا ناخودآگاه استعدادکشی دارند. در بسیاری موارد، به فهم، دانایی و هوش محصلان حرمت گذاشته نشده، این‌ها مواردی اند که در سال‌های دانشجویی آن را تجربه کردیم. باور دارم که این تجربه فردی من نیست، جوانان هم‌سن و سال‌ام، تجربیات فراوانی از این دست دارند.

در پندارهایم بود که دانشگاه نهاد خردورزی و اندیشه است، مکانی برای دانایی، تساهل، خردورزی، تولید علم اما رفتارهای جمعی در نهاد دانشگاه که من نیز در آن درس می‌خواندم، از بسیاری جهات تداعی کننده‌ی خشونت، بد رفتاری، استعدادکشی و خشم بود. صفاتی که ویژه نظام آموزشی در قرون وسطا می‌شود.

Zeen is a next generation WordPress theme. It’s powerful, beautifully designed and comes with everything you need to engage your visitors and increase conversions.

Top Reviews