عتیق اروند
مارتین اونیل (Martin O’Neill) در مقالهی «آزادی، برابری و دموکراسی مالکیتمحور»، ابتدا به مخالفان نظریهی عدالت رالز اشاره میکند که معتقد بودند نظریهی وی توجیهی فلسفی برای سرمایهداری دولت رفاه (WSC) است. رالز خودش را حامی دموکراسی مالکیتمحور (POD) میدانست و در کتاب عدالت بهمثابهی انصاف (JF)، این نظام را در برابر WSC قرار داد.
اونیل عملکرد WSC را به چند مورد عمده خلاصه میکند: تکوین نظام مالیاتی صعودی، بازتوزیع ثروت در میان شهروندان و همچنین ارایهی خدمات و حقوق پایهای چون مراقبتهای بهداشتی، درمانی و آموزشی. پرسش اونیل این است: چرا با اینکه این موارد به نگرش رالز و دولت مد نظرش نزدیک است، اما وی با WSC به کل مخالف است؟ چرا رالز با نهادهای «به ظاهر سودمند» سرمایهداری دولت رفاه مخالف است؟ رالز یک پاسخ صریح و کوتاه دارد: WSC محدودیت ساختاری دارد. رالز معتقد است که WSC بهطور اجتنابناپذیری «نقض دو اصل عدالت» است: ارزش منصفانهی آزادیهای سیاسی را نمیپذیرد، به ایجاد و گسترش نابرابریها در بحث مالکیت زمین و ابزارهای تولیدی، داراییها و منابع طبیعی دامن میزند، چرا که در این نظام، تقریباً همهچیز بهویژه حوزهی اقتصاد و حیات سیاسی زیر کنترول چند دست مشخص است. رالز معتقد است که در WSC اصولی پایهای برای تنظیم نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد. اونیل انتقادات رالز به WSC را چنین دستهبندی میکند:
ارزش منصفانهی آزادیهای سیاسی را نمیتواند تضمین کند و اقتصاد و بخش بزرگی از حیات سیاسی در دست عدهای اندک است (نقض نخستین اصل عدالت رالز)؛
نمیتواند به میزان کافی برای دستیابی به برابری منصفانهی فرصتها بکوشد (نقض بخش اول اصل دوم)؛
قادر به نهادینهسازی «اصل دوسویگی» نیست و در عوض تنها حداقل تأمینات اجتماعی را تضمین میکند (نقض بخش دوم اصل دوم).
از همینرو، رالز POD را بدیل سرمایهداری میداند. او اصطلاح دموکراسی مالکیتمحور را از جیمز میده (James Meade) گرفته است. میده برای گذار از WSC به POD دو پیشنهاد مشخص دارد: الف) اعمال مالیات صعودی با گذر نسلها (بر میراث و سایر سپردگیها) و بازتوزیع آن براساس موازین برابریخواهانه. ب) افزایش سرمایهگذاری دولت در بخش توسعهی سرمایههای انسانی از طریق نظام آموزش همگانی. رالز پیشنهادات میده را توسعه میبخشد. POD مورد نظر رالز یک نظام اقتصادی و اجتماعی است که بر دو اصل عدالت استوار شده است: همانند WSC مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید را به رسمیت میشناسد، اما برخلاف آن، برای گستراندن مالکیت بر ابزارهای تولید در میان همگان میکوشد و از تصاحب دارایی و سرمایه در دست عدهای قلیل جلوگیری میکند. از هر نوع بازتوزیعی حمایت میکند. هدف POD به مانند WSC صرفاً کمک به کسانی نیست که از بخت بد، همهچیزشان را از دست دادهاند، بل هدف آن است که تکتک شهروندان در موقعیتی قرار گیرند که بتوانند امورات زندگی خویش را بر معیاری قابل قبول از لحاظ اقتصادی و اجتماعی پیش ببرند. رالز سه ویژگی نهادی POD را چنین توصیف میکند:
گسترش و توسعهی مالکیت ابزار تولید در دست همگان، تا آنجا که سهمی برابر از تولید داشته باشند؛
ممانعت از امتیازات بینالنسلی (وضع مالیات سنگین بر املاک، داراییها، ارث و یا بخششهای کلان برای محدود کردن بزرگترین روش تولید نابرابری در ثروت بهویژه از یک نسل به نسل دیگر)؛
جلوگیری از فساد سیاسی با مبارزات سالم انتخاباتی، اصلاحات مالی، گسترش بودجهی عامه، تشکیل احزاب سیاسی و سایر اقداماتی که بتواند مانع نفوذ شرکتهای خصوصی و سرمایهداران در عرصهی سیاست شود.